با سلام به وبلاگ معلم كلاس ششم خوش آمديد؛ لطفاً با نظرات خود ما را ياري نمائيد؛ اميدوارم لذت ببريد و براي بهتر شدن وبلاگ نظر بدهيد؛ ۷ دلیل که نشان میدهد غول ها وجود داشتند
زیارت عاشورا

 بر اساس باور دانشمندان، نسل انسان در طول تاریخ،  تکامل زیادی یافته. بعضی ها با جثه کوچک و بعضی ها با جثه بزرگتر. اما خب اگر به شما بگوییم که انسانهایی با سایز دو یا سه یا چهار برابر سایز انسان های امروزی وجود داشتند چی؟ در این پست ما ۷ دلیل که نشان میدهد غول ها وجود داشتند را برای شما آماده کردیم. با ما همراه باشید.

 

۷. ردپای غول چینی

ردپای غول چینی

در آگوست سال ۲۰۱۶ یک کشف عجیب و حیرت انگیز در گوئیژو چین اتفاق افتاد. یک عکاس وقتی که در حال کوهنوردی بود، ردپاهایی رو پیدا کرد که درست شبیه درپاهای انسان بودند. اما با این تفاوت که بیش از دو برابر سایز پای انسان از طول و عرض داشت و حدود سه سانتی متر به درون زمین فرو رفته بود. دانشمندان تخمین زدند که باید این ردپا برای کسی بوده باشد که تقریبا چهارمتر قد داشته.

خیلیها میگویند که داستان این ردپا دروغ است که کاملا هم قابل درک است اما خب این حقیقت را نمیشود نادیده گرفت که این اولین بار نیست که همچین چیزی کشف میشود.

در سال ۱۹۱۲ یک ردپای ۱۲۰ سانتی متری در آفریقای جنوبی پیدا شد و قدمت آن به ۲۰۰ میلیون سال میرسید که گفته میشود برای تمدن باستانی غول ها است که داستان و ریشه هایی در فرهنگ های هندی، انجیل و اسلام را دارد. چیزی که خیلی جالب است این است که این ردپای سال ۱۹۱۲ برای کسی بوده است که تقریبا بیش از ۸ متر قد داشته و میتواند یک غول خیلی بزرگ بوده باشد.

 

۶. نبش قبر برادران فیلیپس

نبش قبر برادران فیلیپس

یک مقاله خبری در سال ۱۹۱۲ از جزئیات یک نبش قبر در قبرستان کوهستانی خبر داد که توسط برادران فیلیپس انجام شده بود. این قبرستان در ویسکانسین آمریکا بود و به نقل از نیویورک تایمز در چهارم می سال ۱۹۱۲ تعداد ۱۸ اسکلت غول پیکر که در این قبرستان کوهستانی به دقت دفن شده بودند کشف شد. این استخوان ها کمی شبیه اسکلت میمون ها بودند اما خب از خیلی جهات هم شبیه اسکلت انسان ها بودند و بعد از نظر کارشناسی این استخوان ها استخوان انسان شناسایی شد.

قبل از آن هم اسکلت غول ها در ویسکانسین پیدا شده بود که اولین آن به نقل از نیویورک تایمز در سال ۱۸۸۱ توسط یک سری محقق پیدا شده بود و دومی هم یک غول تقریبا سه متری در سال ۱۸۹۷ بود که این تئوری را به وجود آورد که امکان داشته که ویسکانسین تمدن قدیمی برای غول ها بوده باشد.

 

۵. بقایای غول ها در اکوادور

بقایای غول ها در اکوادور

در سال ۱۹۶۴ چندین فرد محلی با پدر کارلوس واکا در تماس میگیرند. کارلوس یک کشیش بود که با بیمارستان های محلی کار میکرد. محلی ها یک عالمه استخوان های عجیب و غریب در مناطق کوهستانی پیدا کرده بودند و بعد از بررسی این کشیش فهمید که این استخوان ها برای انسان ها هستند اما سایز آنها چندین برابر بزرگتر از سایز استخوان های معمولی است.

بعد این استخوان ها پیش یک متخصص باستان شناس برده شد. او به همراه چندین متخصص دیگر، استخوان ها را بررسی کرد و به این نتیجه رسیدند که این استخوان برای انسانی بوده که تقریبا ۸ متر قد داشته و محققان تخمین زدند که این استخوان ها که این استخوان ها حداقل ۱۰۰۰۰ سال قدمت دارند.

این متخصص باستان شناس ادعا کرده که منطقه ای که این استخوان ها در آن پیدا شده به قبرستان غول ها در میان محلی ها معروف است اما این ادعا هرگز اثبات نشد.

 

۴. غول های وارنا

غول های وارنا

این استخوان ها در شهر وارنا در کشور بلغارستان اتفاق افتاده. باید بدانید که وارنا قبلا شهر باستانی یونان به نام اودسوس بوده که به داشتن هزاران راز و رمز در مورد غول ها مشهور است و جای تعجب ندارد که در ژانویه سال ۲۰۱۵ یک اسکلت بزرگ انسان در آنجا کشف شده.

این اسکلت به صورت خیلی جالبی دفن شده بود و دست های این اسکلت به کمرش بوده. بعضی ها که خیلی تردید داشتند گفتند که این اسکلت برای یک انسان خیلی قدبلند بوده اما یک سری دیگر میگفتند که این غول همان غول باستانی اودسوس است.

 

۳. غول غارنشین

غول غارنشین

در سال ۱۹۱۱ دو کارگر معدن تصمیم گرفتن تا یک نوع خفاش را شکار کنند که از آن در تهیه باروت اسلحه استفاده میشد. برای همین برای شکار به یک غار رفتند اما در آنجا یک کشف باستانی عجیب کردند و بعد از آن آلفرد کروبر که رئیس هیئت باستان شناسی در دانشگاه کالیفرنیا بود را خبر کردند.

آنها چندین مومیایی با سایز نرمال را پیدا کردند اما در کنارش چند اسکلت را پیدا کردند که به صورت شگفت آوری بزرگ بودند و بالای ۳ متر قد داشتند و حتی جای دستی بزرگی را در همان غار پیدا کردند که اصلا شبیه به یک انسان معمولی نبود.

 

۲. رودخانه ی کلرادو

رودخانه ی کلرادو

در سال ۱۹۰۵ جی ای کینکی در رودخانه ی کلورادو در حال قایق سواری بود که یک تونل بزرگ را پیدا کرد که ۱.۵ کیلومتر به زیر زمین میرفت. او تونل را دنبال کرد و یک مجسمه ی بودا را پیدا کرد. چندین وسیله ی تاریخی دیگر مانند نیزه و شمشیر را هم پیدا کرد اما کشف شگفت آور، اسکلت انسان هایی بود که دو تا سه متر قد داشتند.

چیزی که قضیه را بیشتر مشکوک میکرد این بود که بعد از این کشف دولت آمریکا این منطقه را کاملا مسدود کرد و هیچ خبری دیگری از آن بیرون نیامد.

 

۱. غول های دره ی مرگ

غول های دره ی مرگ

در سال ۱۹۳۱ یک فیزیکدان، غارها و تونل هایی را در دره ی مرگ در آمریکا پیدا کرد و تصمیم گرفت تا این تونل ها را با فردی به نام دنیل اس آو وی بگردد.

وقتی به آنجا برگشتند فهمیدند که آن مکان یک غار معمولی نیست بلکه محیطی به اندازه ی ۲۸۹ کیلومتر مربع در زیر آن وجود دارد.

اولین چیزی که پیدا کردند یک جای تقریبا مذهبی بود و پر از نشانه ها و علامت های مختلف بود. اما در کنار آنها یک چیز عجیب و غریب و بزرگی که کشف شد اسکلت انسانی بود که دو تا سه متر قد داشته و این داستان اولین بار در یک روزنامه چاپ شد اما گفته میشود که این اسکلت ها توسط دولت آمریکا جمع آوری شده و بعد از آن هیچ نشانه ای از آن به جا نماند.

منبع : تاریخ ما



تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1399برچسب:, | 6:40 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

سرو چهار هزار ساله، سرسبز و شاداب در پهنای کویر یزد در شهرستان ابرکوه مقاوم و استوار است.

سرو (نگین سبز) چهار هزار و پانصد ساله ابرکوه، با گذشت ۱,۶۴۲,۵۰۰ روز از عمر خود، سرسبز و شاداب در پهنای کویر یزد در شهرستان ابرکوه مقاوم و استوار است و جهانیان را شگفت زده کرده است.

دانشمندان و کارشناسان داخلی و خارجی، از این درخت به عنوان کهنسال ترین درخت جهان یاد می کنند و می گویند: دیدن این درخت برای هر کسی جالب و شگفت آور است.

اخیرا دانشمندانی از ژاپن و روسیه از این درخت دیدن کردند و عمرش را تا هشت هزار سال برآورد کرده اند. پیشتر "الکساندر روف" دانشمند روسی، عمر آن را به ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ سال برآورد کرده بود.

"حمدالله مستوفی" هم در کتاب "نزهت القلوب" که به سال ۷۴۰ هجری قمری تالیف شده است، درباره این سرو آورده است: در آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد چنانچه سرو کشمیر و بلخ، شهرتی داشته و اکنون این از آن بلندتر و بزرگتر است. برخی مورخین معتقدند: نهال این درخت را "یافث" پسر نوح کاشته است.



تاريخ : یک شنبه 6 دی 1394برچسب:, | 6:59 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

کوه طور یا آنگونه که در مصر مرسوم است کوه موسی (ع) براساس روایات محلی است که ده فرمان برموسی نازل شد. این منطقه از مناطق مورد توجه جهانگردان از گوشه و کنار جهان است . در این محل یک کلیسای مسیحیان نیز قرار دارد.

کوه طور که ده فرمان در آن بر موسی نازل شد!

کوه طور که ده فرمان در آن بر موسی نازل شد!

کوه طور که ده فرمان در آن بر موسی نازل شد!

کوه طور که ده فرمان در آن بر موسی نازل شد!

کوه طور که ده فرمان در آن بر موسی نازل شد!

کوه طور که ده فرمان در آن بر موسی نازل شد!

کوه طور که ده فرمان در آن بر موسی نازل شد!

کوه طور که ده فرمان در آن بر موسی نازل شد!

کوه طور که ده فرمان در آن بر موسی نازل شد!


تاريخ : شنبه 5 دی 1394برچسب:, | 6:58 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

پرتره استودیویی از مظفرالدین شاه قاجار؛ مقارن چنین روزی یعنی21 دسامبر سال 1905 و سی ام آذرماه 1284 در ادامه خیزش عمومی برای مشروطه خواهی شاه بیمار با درخواست متحصنین برای عزل حاکم تهران و تاسیس عدالت خانه موافقت کرد و دستور داد كالسكه هايی از تهران براي باز گرداندن متحصنين به شهرري فرستاده شوند. یک ماه پس از این عقب نشینی مظفرالدین شاه وی فرمان تاسیس عدالتخانه را نیز امضا کرد.
 

عکس‎نوشت/ پرتره استودیویی از مظفرالدین شاه


عکسی که در بالا می‌بینید را عبدالله قاجار در استودیوی شخصی خود از مظفرالدین شاه قاجار برداشته است. عبدالله قاجار یکی از پیشگامان تاریخ عکاسی ایران و دانش آموخته دارالفنون است. وی پس از گذراندن دوره آموزش عکاسی در دارالفنون مدتی را نیز در فرنگ به تحصیل شیوه های نوین فن عکاسی گذراند و به ایران بازگشت. او مهمترین عکاس دربار قاجار در اواخر عصر ناصرالدین شاه و اوایل عصر مظفرالدین شاه است که برای سال‌ها متولی عکاسخنانه شاهی و نیز ملقب به "عکاس همایونی"شده است.



تاريخ : شنبه 5 دی 1394برچسب:, | 6:57 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

کاتب اثر: منسوب به امام حسن(ع)
نوع خط: کوفی
جنس اوراق: پوست آهو
ابعاد اثر: قطع بیاضی (۱۶/۵ * ۱۱/۷ سانتی‌متر)
تاریخ وقف اثر: ۱۰۰۸ هـجری قمری
واقف اثر: شاه عباس اول صفوی
توضیح: وقف‌نامه‌ی این اثر ارزشمند به خط و امضاء شیخ بهائی است. این قرآن از آغاز جزو بیست وسوم است تا پایان جزو بیست وپنجم؛ به خط کوفی و روی پوست آهو. تحریر قرن سوم است با رقم حسن‌بن‌ابی‌طالب وتاریخ «احدی اربعین». ابتدا و انتهای اثر اینگونه است:
آغاز : « بماغفرلی ربّی وجعلنی من المکرمین » (آیه‌ی ۲۷ از سوره یس)
انجام : « وانّهم لفی شکّ منه مریب » (آیه‌ی ۴۵ از سوره فصلّت )
صفحه‌ی نخست وقف‌نامه‌ی شاه عباس ماضی است به خط و امضاء شیخ بهائی وتاریخ آن که در گوشه‌ی صفحه بوده در صحافی بریده شده است.
عبارت وقفنامه این است :
«این جزء قرآن مجید را که به خط شریف حضرت امام همام سبط الرسول وقره عین الوصی و البتول ابی محمد الحسن علیه الصوه والسّلم است، وقف نمود بر روضه‌ی مقدسه‌ی منوره‌ی مطهره‌ی سدره مرتبه‌ی رضیه‌ی رضویه‌ علی صاحبها الف الف سلام وتحیه، پادشاه اسلام پناه ظل الله خاک آستانه‌ی خیر البشر مروج مذهب حق ائمه‌ی اثنی عشر، غلام باخلاص امیرالمؤمنین حیدر ابوالمظفر شاه عباس الحسینی الموسوی الصفوی بهادرخان خلدالله تعالی ملکه وسلطانه وافاض علی العالمین بره و عدله و احسانه به حق محمد و آله الطاهرین آمین رب العالمین ، حرره الداعی بهاءالدین محمد العاملی»
درحاشیه‌ی بالای صفحه‌ی مزبور سه فقره یادداشت «داخل عرض شد» مرقوم است به تاریخ های : غره‌ی رجب ۱۲۴۸ و ۲۲ شعبان ۱۲۶۶ و ۱۹ شوال ۱۲۷۰ ودر دو فقره‌ی اول عدد اوراق قرآن ۱۲۴ قید شده واکنون ۱۲۲ ورق است .
اسامی سور به زر تحریر دار ودر فاصله‌ی هر ده آیه یک ستاره‌ی زرین وصفه ما قبل آخر با حاشیه‌ی گره‌دار زنگار است.
درصفحه‌ی آخر که پایان قرآن هم نیست چنین رقم کرده اند و روی آن چرک و چرب شده است:
کتبه حسن ابن علی ابن
ابی طالب فی سنه
احدی اربعین
درحواشی صفحه‌‌ی یاد شده هشت فقره یادداشت تاریخی «داخل عرض شد» از رجب ۱۲۸۷ تا شوال ۱۳۴۲ مرقوم و ممهور است به مهر متصدیان وقت.
جلد اثر نوساز و دوروست. بیرون آن ساغری مشکی منگنه‌ای وترنج‌دار و درونش تیماج ارغوانی دارد و قطعش بیاضی است.

photo.aqr.ir_ghoranemansobbdastkhateemamhasanmojtaba



تاريخ : یک شنبه 22 آذر 1394برچسب:, | 6:54 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

امیر عباس هویدا یکی از مقاماتی بود که پس از ورود کامپیوتر در تیرماه 1341 به ایران، کامپیوتر شخصی در محل کارش داشت.

معلوم نیست که هویدا از چه زمانی کار با کامپیوتر که هنوز تکنولوژی نا آشنایی به شمار می رفته را یاد گرفته است اما عکسی که "جیمز بلر" عکاس نشنال جئوگرافی از او در دفتر کارش گرفته او را پشت یک سیستم ابتدائی کامپیوتر نشان می دهد. این عکس مربوط به سال 1354 و سال های پایانی نخست وزیری 13 ساله اوست.

 
اولین کامپیوتری که به ایران آمد+ عکس


تاريخ : دو شنبه 16 آذر 1394برچسب:, | 6:48 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

سقف، در بناهای ایرانی، به خصوص در بناهایی که کارکرد مذهبی دارند نقش بسیار مهمی دارد.تاریخ معماری در ایران، به بیش از ۲۵۰۰ سال قبل باز‌می‌گردد. اکنون در اقصی نقاط کشورمان، بناهای تاریخی فراوانی که مربوط به دوره‌های تاریخی مختلف بوده‌اند وجود دارد.



زیباترین گنبدهای ایران
مسجد امام، اصفهان

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد جامع یزد

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد نصیرالملک، شیراز

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد نصیرالملک، شیراز

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد سید، اصفهان

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد شیخ لطف‌الله، اصفهان

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد شیخ لطف‌الله، اصفهان

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد وکیل، شیراز

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد جامع اصفهان

زیباترین گنبدهای ایران
عمارت عالی قاپو، اصفهان

زیباترین گنبدهای ایران
عمارت عالی قاپو، اصفهان

زیباترین گنبدهای ایران
عمارت باغ دولت آباد، یزد

زیباترین گنبدهای ایران
حرم حضرت معصومه (س)، قم

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد جامع اصفهان

زیباترین گنبدهای ایران
مسجد امام، اصفهان



تاريخ : یک شنبه 15 آذر 1394برچسب:, | 7:4 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

1

یکی از کهن ترین شهرهای خارق العاده در دنیا شهر تاریخی پترا است که پیشینیان گفته اند این شهر بدست جن ها ساخته شده است.

این شهر تاریخی در سال ۲۰۰۷ به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته شد.
پترا شهری تاریخی در کشور پادشاهی اردن است که پایتخت حکومت باستانی نَبَطی‌ها بود . نبطیان از عرب‌های شمال جزیره به شمار می‌آمده‌اند و شاید نزدیکترین دولت‌های کهن به عرب حجاز نیز بوده‌اند .
ساختار معماری این شهر به قدری مرموز است که بسیاری عقیده دارند پترا را موجودات فضایی و یا جن ها بنا کرده اند.
این شهر باستانی در ۲۶۲ کیلومتری جنوب شهر عمّان پایتخت اردن ودر غرب راه اصلی بین این شهر و بندر عقبه واقع شده‌است.

 



تاريخ : یک شنبه 15 آذر 1394برچسب:, | 6:46 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

یکی از بناهای تاریخی و گردشگری شهر مشهد، آرامگاه نادر شاه افشار، موسس سلسله‌ی افشاریان است. بازدید از این آرامگاه به همراهه دو موزه‌ای که در مجاورت آن قرار دارد، شما را به سفری تاریخی خواهد برد و با سلاح و جنگ‌افزار‌ها و سایر اشیای مربوط به تاریخ پر فراز و نشیب کشور عزیزمان ایران آشنا خواهد کرد. در ادامه با کجارو همراه باشید تا با این آرامگاه و موزه، بیشتر آشنا شویم.

 

موقعیت جغرافیایی

شهر مشهد یکی از شهر های بزرگ ایران و مرکز استان پهناور خراسان رضوی است. خراسان در زبان پهلوی خوراسان KHURASAN تلفظ می شود که به معنای سرزمین خورشید یا خاورزمین یا محل طلوع آفتاب است. سابقه تاریخی مشهد با شهر طوس کاملا مرتبط است. مشهد امروز جزء کوچکی از شهر نوغان است که بنا به اعتقاد باستان شناسان و براساس آثار یافت شده در اطراف کشف رود دارای پیشینه ای هشتصد هزار ساله می باشد. در افسانه ها آمده است که جمشید، از سلسله کیانیان طوس را بنا کرد و به جانشین خود کیخسرو سپرد.

این شهر در موقعیت جغرافیایی  ۳۶°۱۷′۴۱.۴۹″ شمالی ۵۹°۳۶′۳۷.۶″ شرقی قرار گرفته و از شمال به شهرستان کلات، از شمال‌غربی به درگز، از غرب به چناران و نیشابور و از شرق به سرخس و تربت‌جام محدود می‌گردد. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. مشهد با ۳۲۸ کیلومتر مربع مساحت، دومین شهر پهناور ایران بعد از تهران است.

khorasan

مکان قرارگیری: اثر درخیابان شیرازی (بالا خیابان ) – چهارراه شهدا ( چهاراه باغ نادر) – باغ و موزه نادر شاه افشار واقع شده است.

آرامگاه نادر

تاریخچه بنا

پس از انقراض سلسله‌ی صفویه و تسلط محمود افغان و اشرف افغان بر ایران، نادرشاه افشار (۱۱۰۰ الی ۱۱۶۰ هجری قمری) که به او در اروپا لقب «آخرین جهانگشای شرق»، «ناپلئون ایران» و «اسکندر دوم» نیز داده‌اند از منطقه‌ی خراسان قیام کرد و توانست مدعیان محلی، افغان‌ها و امپراتوری عثمانی را سرکوب کند. سپس در سال ۱۱۴۸ در دشت مغان مجلسی ترتیب داد و خود را پادشاه ایران نامید.

آرامگاه نادرشاه

نادرشاه افشار که برای اولین بار شهر مشهد را به عنوان پایتخت ایران انتخاب کرد، اولین مقبره‌ی خود را در این شهر در سال‌های ۵-۱۱۴۳ قمری احداث کرد. او بعد از اینکه در سال ۱۱۴۸ قمری رسما پادشاه ایران شد، بلافاصله در صدد فتح هند برآمد ، زمانی که از این سفر پر‌غنیمت بازگشت تصمیم گرفت تا مقبره‌ی دیگری برای خود در این شهر بسازد. از این رو ، دستور داد تا سنگ‌های مرمر سیاه بزرگی را از دهخوار قان آذربایجان به خراسان بیاورند.

بعضی از این سنگ‌ها بین ۲۰ تا شصت خروار، وزن داشتند و حمل و نقلشان هزینه‌ی بسیار سنگینی داشت. به همین دلیل سه قطعه از این سنگ‌های حجیم را «ایران خراب » ، «عالم خراب »  و خراج عالم » نامیدند.

آرامگاه نادرشاه


او سر انجام در سال‌های آخر عمرش، بنای دیگری به عنوان مقبره‌ی خانوادگی ساخت که عمارت خورشید نام گرفت ولی جسدش در هیچ کدام از این سه مقبره به خاک سپرده نشد.

سر نادرشاه افشار را پس از قتل در سال ۱۱۶۰، از قوچان به هرات فرستادند. جسد بی سر او نیز به طور موقت در یکی از این مقبره‌ها به خاک سپرده شد اما بعد‌ها آغا محمد خان قاجار آن را به تهران منتقل کرد.

آرامگاه نادرشاه
به همین دلیل نادرشاه تا مدت‌ها در شهر مشهد مقبره‌ای نداشت تا اینکه قوام السلطنه در اواخر دوره‌ی قاجار یعنی در سال ۱۲۹۶ در محل یکی از همان سه مقبره‌ی ویران شده‌ی نادری، یک آرامگاه جدید برای وی احداث کرد و استخوان‌هایش را از تهران به آنجا منتقل کرد. این بنا تا مدت‌ها بر پا بود و سر انجام در سال ۱۳۳۵، انجمن آثار ملی ایران تصمیم گرفت تا آرامگاهی در شان نام نادرشاه در آنجا بنا کند که این کار از سال ۱۳۳۶ آغاز شد و در سال ۱۳۴۲ پایان یافت.

آرامگاه نادرشاه

مشخصات معماری

آرامگاه فعلی نادرشاه افشار در ضلع شمال غربی چهار راه شهدا (نادری سابق) در باغی به مساحت ۱۴۴۰۰ متر مربع بنا شده‌است.

بنای اصلی آرامگاه به مساحت ۱۲ هزار متر مربع میباشد .آرامگاه نادرشاه واقع در ضلع شمال غربی چهارراه شهدا (نادری سابق) که پس از آرامگاه امام رضا مهم‌ ترین مکان گردشگری و تاریخی داخل شهر مشهد تلقی می‌ شود.

3264635100362189701328201338219707

68692

اصل بنا چهار قسمت دارد:

تالاری به طول و عرض ۵/۱۵ در ۴/۸ متر فضای اصلی مقبره ۱۵ در ۱۵ متر و دو طرف آن به عرض تقریبی ۴ متر و ارتفاع ۵/۲ متر است.

۱۶ستون یکپارچه سنگی به ارتفاع ۲۶/۲ متر در اطراف مقبره قرار دارد.سقف مقبره بیش از ۶ متر ارتفاع دارد .

در این مقبره یک سکوی دوازده پله‌ای، محل گور، یک پوشش خیمه‌مانند بر روی قبر، یک سکوی مرتفع در کنار قبر که مجسمه‌ی نادرشاه سوار بر اسب به همراه سه نفر دیگر که به دنبال او هستند، غرفه‌ی فروش کتاب و دو تالار به عنوان موزه، یکی برای نمایش جنگ‌افزار‌های زمان سلطنت نادرشاه و دیگری برای نمایش اسلحه‌های زمان ماقبل نادر، قرار دارد.

 

141858480649251

آرامگاه نادرشاه

ÇíÑÇä¡ Ú˜Ó åÇ æ ÊÕÇæíÑí ÇÒ ÇÞÕí äÞÇØ ÇíÑÇä

طراحی بنا بر اساس دو شکل مربع و مثلث صورت گرفته‌است . تالار مربع شکل از دو دیوار قرمز رنگ سنگی بسته و در قسمت ستون بندی باز تشکیل شده است که سنگ مزار نادر در گوشه این مربع در پناه دو دیوار قرار دارد. فضای باز تالار حالت صحنه جنگ و دفاع و حمله دارد و رنگ قرمز دو دیوار به مفهوم جنگ است. طرح ستون‌های اطراف تالار، کلاه نادر را تداعی می‌کند.  مصالح این بنا از سنگ‌های خشن و سخت گرانیت کوهسنگی مشهد است.

پوشش مقبره نیز در اصل نمایانگر و تداعی‌کننده‌ی چادر عشایر است؛ یعنی جایی که زندگی نادر در آنجا هم آغاز شده و هم پایان یافته‌است. در باغ اطراف مقبره نیز بناهای فرعی متعددی مانند سالن اجتماعات، کتابخانه، سرویس بهداشتی و… قرار دارد که با بنای آرامگاه هماهنگی دارند. همچنین در گوشه‌ی شمالی آرامگاه نادر، آرامگاه محمد تقی خان پسیان سردار خراسان قرار گرفته است.

آرامگاه نادرشاه

طراح بنا مهندس هوشنگ سیحون بوده و مجسمه‌ها را هنرمند فقید، ابوالحسن صدیقی ساخته‌است .تاریخ ساخت این بنا از سال ۱۳۳۶ تا سال ۱۳۴۲ به طول انجامیده است .

download (1)

download
download (4)

موزه‌ی نادری

موزه نادری دارای دو تالار است.

تالار شماره ۱:

به انواع سلاح‌های دوره‌ی افشاریه ، وسایل سوارکاری مانند زین و برگ اسب از دوره‌ی افشاریه تا قاجاریه، چند نسخه خطی از جمله تاریخ جهان‌گشای نادری و دو شمشیر متعلق به نادر اختصاص دارد و دیوارهای آن با تابلوهایی از صحنه‌های نبرد نادر در جنگ کرنال اثر استاد سیدحسین میر مصور، مزین شده‌است.

تالار شماره ۲:

این تالار در سال ۱۳۷۳ به مجموعه اضافه شده است و در آن انواع سکه، اشیای باستانی و مردم شناسی، ظروف و دیگر اشیای اهدایی از دوره‌ی صفویه تا معاصر به نمایش در‌آمده‌است.
علاوه بر اشیای داخل موزه، مدخل ورودی سالن اصلی نیز با عراده‌های توپ جنگی تزیین شده‌است. موزه‌ی آرامگاه نادر، وابسته به سازمان میراث فرهنگی خراسان است.

آرامگاه نادرشاه

از  ویژگی ها ی خاص این بنا میتوان به  طراحی آبریزها و حوضها و جویبارها  که همه  بر پایه باغ ایرانی طراحی شده اند و نیز  دیوارهایی با سنگ گرانیت و با تلفیق نرده های آهنی به نقش تبرزین همچنین طراحی ساختمان بر اساس دو شکل اصلی هندسی یعنی مربع و مثلث از سنگ خارای مشهد با قطعات بزرگ که نمادصلابت و عظمت نادر شاه دارد اشاره کرد .

منابع:

aftab.ir

shahrebehesht.ir

toursara.com

citypedia.ir



تاريخ : پنج شنبه 5 آذر 1394برچسب:, | 5:49 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

افرادی که به تاریخ جهان و تمدن ها علاقه مند هستند می دانند که بسیاری از زیباترین شهرهای جهان در طول تاریخ از بین رفته اند و پس از نابودی نیز هیچ شهری نتوانسته همانند آنها شود. اگر بسیاری از این مکان ها از بین نرفته بودند احتمالآ این روزها به تعدادی از زیباترین شهرهای جهان تبدیل می شدند. در ادامه ایمیل می توانید آثار باقیمانده تعدادی از زیباترین شهرهای جهان را مشاهده کنید.
 


تروا (ترکیه)


شهری چند هزار ساله که در افسانه ها و داستان های بسیاری وجود دارد. واقعه اسب تروا در این شهر رخ داد که در نهایت نیز به نابودی آن منجر شد.
 


تیکال (گواتمالا)


شهر تاریخی تیکال را می توان یکی از قدیمی ترین شهرهای باستانی قاره آمریکا دانست که زمانی در اختیار قوم مایان ها قرار داشته است. بسیاری از ساختمان ها و معابد عظیم این شهر همچنان پا برجا هستند و به همین دلیل گردش کنندگان بسیاری هر ساله برای بازدید به این مکان سفر می کنند.
 


شهر تاریخی ممفیس (مصر)


یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان که در زمان خود به عنوان یکی از ثروتمندترین و مهم ترین ها نیز شناخته می شده است. این شهر در نزدیکی 3000 هزار سال قبل از میلاد مسیح ساخته شد و تا مدت های زیادی توانست ثروت های بسیاری را در خود نگه دارد.
 


موهن‌جو دارو (پاکستان)


شهری که معنای نام آن تپه مرگ است و زمانی پایتخت تمدن دره سند بوده است. آثار باقیمانده از این شهر در پاکستان قرار دارد و امروزه یکی از معروف ترین آثار تاریخی این کشور محسوب می شود.
 


میزا ورده (آمریکا)


یکی از خاص ترین شهرهای جهان که به شکل کلی در زیر یک کوه قرار دارد. این شهر زمانی محل سکونت سرخ پوستان آمریکایی بوده است.
 


تبس (مصر)


شهری قدیمی در مصر که در فاصله 800 کیلومتری دریای مدیترانه قرار داشت. دوران سکونت در این شهر مربوط به 3200 سال قبل از میلاد است و به همین دلیل این شهر به یکی از قدیمی ترین مراکز اصلی تمدن باستانی شناخته می شود.
 


Vijayanagar (هند)


شهری واقع در کشور هند که به عنوان یکی از شلوغ ترین و پررونق ترین شهرهای زمان خود شناخته می شد.



تاريخ : پنج شنبه 28 آبان 1394برچسب:, | 23:15 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

زبان اوستایی

اوستا یکی از مهم ترین اسناد تاریخی ایران باستان است که دارای ادبیات پیشرفته می باشد، و زبان اوستایی که در شرق ایران – که احتمال ظهور زردتشت را در قرن هشتم یا هفتم قبل از میلاد می دهند –  به وجود آمده است، و از آن برای تحریر کتاب اوستا استفاده شده است. این زبان به علت نامعلومی در دورههای بعد از میان رفته و چیزی از آن در دست نیست، البته یک نوع زبان اوستایی در اوایل ساسانی به وجود آمد که تفاوت اساسی با زبان اوستایی قرن هفتم قبل از میلاد داشت.
 

زبان ایران باستان


زبان اوستایی؛ زبان یکی از نواحی شرقی ایران بوده است، اما به درستی معلوم نیست از کدام ناحیه، تنها اثری که از زبان اوستایی در دسترس است اوستا کتاب دینی زردتشتیان است. زبان اوستایی را به لحاظ زبان شناسی باید دو گویش دانست، گویشی که در درگاهان به کار رفته و قدیمی تر می نماید؛ گویشی که در دیگر بخش های اوستا به کار می رفته و جدیدتر است. گویش نخست را گاهانی یا قدیم و گویش دوم را گویش جدید می نامند. گاهان سخن خود زردتشت است و تاریخ آن مربوط است به تاریخ زندگی زردتشت. بیشتر ایرانشناسان برآنند که زردتشت در هزاره ی اول پیش از میلاد می زیسته است. بخش های دیگر اوستا در دوره های مختلف از سده ی ششم پیش از میلاد مسیح تا سده ی سوم میلادی تالیف شده اند. اوستای امروزی به بخش های زیر تقسیم می شود:

۱.یسن ۲.ویسپرد ۳.وندیداد ۴.شیت ۵.خرده اوستا

بنا بر نظر برخی از نویسندگان بین زبان اوستایی و زبان فارسی باستان اختلافات چندانی وجود دارد: لغت اوستا و لغت کتیبه ها اگرچه هر دو از طایفه زبان های آریایی هستند و هر دو هم در ایران معمول بوده اند ولی یک زبان واحد نیستند بلکه لغاتی هستند قریب به یکدیگر و مشتق از یک اصل و ریشه.



تاريخ : سه شنبه 19 آبان 1394برچسب:, | 7:10 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
عکس/ دندانپزشک ویژه ناصرالدین شاه
دندان پزشکی و کشیدن دندان در ایران نیز مانند دیگر کشورها در ابتدا به دست دلاک ها انجام می گرفت که علاوه بر این به شکسته بندی حجامت و بعضا آرایش گری نیز می پرداختند. روندی که تا عصرناصرالدین شاه قاجار ادامه داشت.

عبدالله مستوفی درکتاب خود درباره تاریخ اجتماعی و اداری عصر قاجار با اشاره به نبود دندانساز و دندان پزشک در ایران می نویسد: دندانسازی در ایران هیچ نبود. اطبا به معالجة لثه می‌پرداختند و اگر حاجتی به دندان کشی پیدا می شد به دستور طبیب، سلمانی ها، به این کار می پرداختند. ناصرالدین شاه در سفر دوم خود به فرنگ، یک نفر دندانساز هم به ایران آورد و پس از چندی دکتر "هبنت"جانشین او شد. ولی عامه مردم، هنوز به گذاشتن دندان عاریه عادت نداشتند و حتی از اعیان هم کسی رجوعی به این دکتر نمی کرد. سلمانی ها همچنان به دندان کشی خود مشغول و با کلبتین های ساخت اصفهان کار خود را بدون هیچ تزریقی انجام می دادند و بعضی از آن ها واقعاً زبردست بودند.
بعد از دکتر "هبنث" که به علت کهولت سن ایران را ترک می‌کند دندان پزشک دیگری به نام "موسیو پلو" در سال ۱۲۸۶ ق. به استخدام دولت درمی‌آید و دندانپزشک مخصوص ناصرالدین شاه می‌شود.


تاريخ : دو شنبه 11 آبان 1394برچسب:, | 6:44 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

کاخ های سلطنتی بسیار زیبایی در جهان وجود دارند که بازدید از آنها برای عموم آزاد است و هر ساله توریست های زیادی را به خود جذب می کنند. ما نام تعدادی از آنها را برایتان آورده ایم تا اگر شما هم به بازدید از این مکان های تاریخی علاقه دارید، به آنها سری بزنید.
 

1.کاخ باکینگهام، لندن

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
کاخ باکینگهام در لندن اقامتگاه اصلی خانواده سلطنتی بریتانیا است. این کاخ همچنین یکی از بزرگ‌ترین کاخ‌های سلطنتی فعال دنیا و اغلب مرکز رویدادهای عمومی ویژه و مهمانی‌های سلطنتی و در هنگام جشن‌های ملی، مورد توجه بریتانیایی‌ها است. این مکان با آثار هنری و زینتی زیادی تزیین شده است. طراحی‌های داخلی اصلی از جمله استفاده گسترده از سنگ مرمرنمای رنگارنگ و لاجوردهای آبی و صورتی، به پیشنهاد سر چارلز لانگ، که در اوایل سده نوزدهم صورت گرفتند، هنوز دست نخورده باقی مانده‌اند.

پادشاه ادوارد هفتم دستور به نوآرایی کاخ، با طرح عصر طلایی اروپا به رنگ کرم و طلایی داد. بسیاری از اتاق‌های پذیرایی کوچکتر، به شیوه سلطنت چینیان تزیین شده‌اند. باغ کاخ باکینگهام بزرگترین باغ شخصی لندن است.


2.قصر نوی‌شوان‌شتاین

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
قصری است متعلق به قرن نوزدهم میلادی در جنوب استان باواریا در جنوب کشور آلمان که توسط پادشاه وقت باوریا به نام لودویگ دوم (بایرن) ساخته شد. این قصر هم اکنون یکی از محبوب‌ترین نقاط توریستی در کشور آلمان است و هر ساله 1.4 میلیون توریست از آن دیدن می کنند.


3.رویال پالاس، مادرید

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
رویال پالاس محل اقامت پادشاه اسپانیا است که وسعتی حدود 135000 متر مربع با 2800 اتاق دارد. این قصر همچنان محل میهمانی های رسمی و جشن های ملی است.


4.کاخ شون‌برون، وین

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
کاخ شون‌برون به معنای «چشمه زیبا»، اقامتگاه تابستانی پادشاهان اتریش در وین پایتخت اتریش بوده‌ است و اکنون یکی از آثار مهم فرهنگی این کشور است که تا سال ۱۹۶۰ بنا شده ‌است. این کاخ که بیش از ۱۴۰۰ اتاق دارد و به سبک روکوکو تزیین شده ‌است یکی از جاذبه‌های مهم توریستی وین به شمار می‌آید. کاخ‌ها و باغ‌ها نشان دهنده سلیقه‌ها، علایق و آرزوهای پادشاهان این کشور است.


5.کاخ توپ‌قاپی

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
کاخ توپ‌قاپی واقع در استانبول از قصرهای معروف امپراتوری عثمانی است که از ۱۴۶۵ تا ۱۸۵۳ مرکز اداری این امپراتوری بود. سلطان محمد فاتح در ۱۴۵۹ دستور ساخت این قصر را داد و کار ساختن آن در ۱۴۶۵ به پایان رسید. این قصر بین شاخ طلایی و دریای مرمره در استانبول واقع شده و چشم‌اندازی بسیار عالی به تنگه بسفر دارد.


6.کاخ هولی‌روود، اسکاتلند

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
کاخ هولی‌روود قامتگاه اصلی خاندان سلطنتی بریتانیا در اسکاتلند است. این کاخ از سده ۱۵ میلادی تاکنون محل رسمی اقامت خاندان سلطنتی بریتانیا بوده‌است که اکنون یکی از جاذبه های گردشگری این منطقه است. گالری که در این عکس مشاهده می کنید با 96 پرتره از پادشاه تززین شده است.


7.کاخ بزرگ، بانکوک

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
کاخ بزرگ مجموعه‌ای از ساختمانهای سلطنتی در بانکوک پایتخت تایلند است که از قرن هجدهم میلادی تا کنون، محل اقامت رسمی پادشاهان آن کشور بوده‌ است. ساخت این مجموعه، از سال ۱۷۸۲ میلادی آغاز شده و بطور مداوم گسترش یافته‌است. کاخ بزرگ اکنون به عنوان یکی از جاذبه های توریستی بانکوک به شمار می آید.


8.کاخ زمستانی، روسیه

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
نام قصری در شهر سن پترزبورگ روسیه است که از سال ۱۷۳۲ میلادی تا سال ۱۹۱۷ میلادی که سال سقوط تزارها بود، محل سکونت تزارهای روسیه بوده است. این ساختمان بیشتر به عنوان موزه ارمیتاژ شناخته می شود.


9.شهر ممنوعه

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
شهری قدیمی در منطقه پکن، پایتخت کشور چین است و یکی از مهمترین دیدنی‌های تاریخی این کشور بشمار می‌آید. شهر ممنوعه به روایتی وسیع‌ترین و کامل‌ترین مجموعه معماری چوبی در جهان است. عداد قصرها و اتاق‌ها در شهر ممنوعه بسیار زیاد است. می‌گویند جمعاً ۹۹۹۹۵ اتاق در آن وجود دارد.

به اعتقاد پیشینیان چینی، اقامتگاه امپراتوران آسمانی دارای ۱۰ هزار اتاق است و امپراتورانی که پسر امپراتور آسمانی دانسته می‌شدند باید خویشتندار بوده و نمی‌بایست از شمار اتاق‌های امپراتور آسمانی تجاوز می‌کردند. از این رو شمار اتاق‌های شهر ممنوعه نیم اتاق کمتر از شمار اتاق‌های کاخ آسمانی است.


10.قصر هافبرگ، وین

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
این کاخ از سال ۱۲۷۹ اقامتگاه برخی از قدرتمندترین اشخاص تاریخ اتریش، از جمله شاهان سلسله هابزبُرگ و فرمانروایان امپراطوری اتریش بوده است. امروزه گردشگران می توانند رد پایی از زندگی روزمره این پادشاهان را در این مکان ببینند. به عنوان مثال وسایل ورزشی او همچنان از چهارچوب در آویزان است.


11.کاخ ورسای

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
کاخ ورسای مجموعه کاخ‌هایی در شهر ورسای در نزدیکی پاریس است که به عنوان بزرگترین کاخ‌های سلطنتی جهان شناخته می‌شود. این کاخ به عنوان یکی از میراث جهانی توسط یونسکو انتخاب شده‌است.


12.کاخ فونتن بلو، فرانسه

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
این کاخ که حدود یک ساعت از فرانسه فاصله دارد، حدود 7 قرن خالی از سکنه بوده است و اکنون به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری فرانسه شناخته می شود.


13.کاخ گلستان

زیباترین کاخ های سلطنتی در جهان
کاخ گلستان مجموعه‌ای از بناهاست که در میدان ارگ تهران قرار دارد. بناهای این کاخ در زمان‌های مختلف ساخته و نام آن از تالار گلستان واقع در عمارت خروجی گرفته شده‌است. کاخ گلستان در سی و هفتمین اجلاس سالانه کمیته میراث جهانی سازمان یونسکو در پنوم پن، پایتخت کامبوج، در فهرست آثار جهانی به ثبت رسید.

این اثر شانزدهمین اثر ایرانی است که در فهرست میراث جهانی یونسکو جای می‌گیرد. کاخ گلستان فضایی از ارگ سلطنتی تاریخی بوده است. آثار هنری این مکان الهام بسیاری از هنرمندان معاصر شده است


تاريخ : یک شنبه 12 مهر 1394برچسب:, | 6:51 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

مجله روشن - خداداد رضاخانی*: خط کشی و فاصله گذاری بین «تاریخ» و «باستان شناسی» چندان کار ساده ای نیست. در فارسی، به خصوص، کلمه «باستان شناسی» (هرجند که ترجمه مستقیم آرکئو- لوگیای یونانی است)، اما مفهوم «باستان» را هم به ذهن متبادر می کند و باعث می شود که خیلی ها فرق بین «تاریخ دان باستانی» و «باستان شناس» را ندانند، یا هر دوره ای را که در آن «باستان شناس»ها فعال هستند، دوره «باستان» بدانند. اما باستان شناس ها ممکن است روی دوره هزار سال یا 500 سال قبل کار کند که خیلی هم باستانی نیست. گذشته از آن که حتی «باستان شاسی» گذشته نزدیک را هم داریم که همین چند سال و چند دهه گذشته را می کاود.

اما از این بحث ها که بگذریم، فرق کلاسیک بین یک باستان شناس و یک تاریخ دان این است که باستان شناس با «آثار مادی» کار دارد و تاریخ دان با «متن». به همین طریق هم دوره ای که در آن «متنی» وجود ندارد را دوره «پیش از تاریخ» می دانیم که بیش تر زمینه کار «باستان شناسان پیش از تاریخ» است. اما این به این معنی نیست که دوره «پیش از تاریخ» به معنی نبودن «تمدن» (به هر دو معنی اخص و عمومی آن) بوده.
 

آغاز ایران در کجا اتفاق افتاده است؟


این که حدود 5500 سال پیش یا در همین حدود برای اولین بار «نوشتن» آغاز شده (هرچند که قرن ها طول کشید که فن «نوشتن» به هنر «نگارش متون» تبدل شود) به این معنی نیست که 5600 سال قبل، وضع زندگی مردم خیلی با 5400 سال قبل متفاوت بوده. این آغاز نوشتن فقط برای این مهم است که برای اولین بار، روایتی که مردم از زندگی خودشان ارائه می دادند، یعنی «نقل شخصی» آن ها از دنیای اطراف شان را به ما عرضه می کند.

همان طور که گفتیم، این «روایت» است که برای یک تاریخ دان جالب و قابل مطالعه است و انتخاب امروزه ما از این روایت ها برای ساختن «سرگذشت خودمان» است که «تاریخ» ما را می سازد.

این تاریخ ما، همان طور که قبلا بارها اشاره کردیم، در ایران به طور معمول از دوره هخامنشی، با ذکر محدودی از دوره «مادی» شروع می شود. دوره قبل از ماد و هخامنشی به طور مختصر با ارائه تصویری اجمالی در چند صفحه از تاریخ «بین النهرین» باستان به عنوان بستر تولد فرهنگ «ایرانی»، خلاصه می شود و برای دانش آموزان و بیش تر عامه ایران، فقط خاطره محوی از «عیلام» و «بابل» و «آشور» به جای می گذارد.

اما باز هم به یاد بیاوریم در زمانی که کورش امراتوری اش را پایه گذاری می کرد، حدود سه هزار سال از عمر شهر «شوش»، یکی از پایتخت های آینده هخامنشیان می گذشت! یعنی فاصله زمانی ما از کورش کم تر است از فاصله زمانی کورش از پایه گذاری شهر شوش!

تمدنی که شهر شوش دوره کورش به آن تعلق داشت، معمولا «عیلام» (یا «ایلام») خوانده می شود. اما برخلاف تصور معمول، اولین ریشه های تمدن عیلام در منطقه شوش نبود. دشتی که شوش در آن واقع شده، منطقه شمال خوزستان و میان رودهای کرخه و دز، از قدیم ترین دوران به عنوان منطقه شرق «بین النهرین» شناخته می شده است.

آغاز ایران در کجا اتفاق افتاده است؟


اولین ارجاعات به این منطقه در متون سومری است که در منطقه غرب این دشت نوشته شده اند و به نظر می آید که سلطه بر این دشت، از جمله خواسته های حاکمان سومر بوده. در حدود 2700 سال قبل از میلاد مسیح، حاکمان شهر سومری «کیش» به شوش دسترسی پیدا می کنند و دوره «عیلام کهن» را آغاز می کنند.

اما این تسخیر شوش، باعث برخورد  آن ها با حاکمان محلی مناطق کوهستانی شرق و جنوب دشت شوش، یعنی کوهستان های جنوب زاگرس و منطقه بختیاری و غرب استان فارس امروز می شود. حاکمان شهر «اوان» به نظر اولین «عیلامی»هایی هستند که با سومری ها سر سلطه منطقه شوش درگیر و حتی در چند مرحله، موفق به فتح شهرهای سومر در آن سوی رود دجله هم می شوند. حاصل خیز بودن سومر و دشت شوش و به خصوص دسترسی به معادن فلزات و جنگل های کوهستانی شرق دشت شوش، دلیل اصلی این رقابت ها بوده است.

«سارگون بزرگ»، شاه سامی زبان شهر «اکد» در شمال سومر در حدود 2300 سال قبل موفق شد منطقه شوش را هم تسخیر کرده و شاید «اولین امپراتوری» تاریخ را پایه گذاری کند. هرچند که امپراتوری اکد بعد از مرگ سارگون خیلی سریع از بین رفت، ما یکی از اثرات اصلی آن، که گسترش خط میخی در منطقه ای گسترده تر از سومر بود، به یکی از پایدارترین تغییرات تاریخی منجر شد.

خط میخی که برای نخستین بار در حدود هزار سال قبل از سارگون به وجود آمده بود، هنوز هم شاید رکورد طولانی ترین دوران استفاده در بین همه خطوط را در تاریخ بشریت دارد، چون تا اواخر قرن اول قبل از میلاد هنوز هم در منطقه بین النهرین استفاده می شد: زمانی بیش از 3300سال. این را مقایسه کنید با 1600، 1500 سال خط آرامی خط عربی، حدود 2400 سال خط لاتین، یا 2700 سال خط آرامی یا همین حدود خط چینی.

سارگون این خط را به همراه زبان اکدی به زبان اداری منطقه شوش تبدیل کرد. هرچند که زبان اکدی به هر حال جایش را به زبان عیلامی ها داد، اما خط میخی در طولانی مدت تبدیل به خط اصلی زبان عیلامی هم شد و برای هزاران سال، خط و زبان اصلی فرهنگ در منطقه جنوب و جنوب غرب ایران، «تاریخ ایران» را شاید بشود از این جا آغاز کرد.

*محقق و مدرس در دانشگاه برلین



تاريخ : سه شنبه 7 مهر 1394برچسب:, | 7:4 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

به گزارش دویچه وله؛ ناصرالدین شاه قاجار جدای از این‌که به عکاسی علاقه‌مند بود و گاه و بی‌گاه از زنان حرمسرا عکس می‌گرفت، از زمان ولیعهدی در نقاشی هم دستی داشت. برخی از نقاشی‌های او را با توضیحاتی در حاشیه آن‌ها ببینید.
 


    ناصرالدین شاه جدای از این‌که به عکاسی علاقه‌مند بود و گاه و بی‌گاه از زنان حرمسرا، غلامان و ندیمگان عکاسی می‌کرد، از زمان ولیعهدی در نقاشی هم دستی داشت.


ناصرالدین شاه پس از کشیدن این نقاشی در حاشیه آن نوشته است: «شبیه نوروزعلی بیگ پیشخدمت ایام ولیعهدی ماست.»


ناصرالدین شاه پس از کشیدن نقاشی همسر وزیر مختار روس (نفر بالا سمت چپ) نوشته: «زن دالغوروکی است، وزیر مختار روس است.» او درباره نقاشی نفر بالا سمت راست هم نوشته: «شبیه غلامحسین خان است.»


ناصرالدین شاه درباره این تصویر به خط خود نوشته است: «شبیه ندیم السلطنه است اول دولت کشیده شد. این شکل را روز ۲۳ شهر جمادی الاول ۱۳۱۱ ئیلان ئیل، قوس در بالاخانه دوشان تپه کشیدیم. چند روز بود در شهر نوبه می‌کردم. از بواسیر هم خون آمد. حالا هم می‌آید. دیروز از شهر فرارا به دوشان تپه آمدیم که هواخوری بشود، انشاالله احوال‌ها خوب شود.»


ناصرالدین شاه پس از کشیدن این نقاشی در حاشیه آن نوشته است: «۱۲۶۵، جیران هم بود، خاتون جان هم بود، غلامحسین خان هم تازه از عزای مادرش آمده بود با شال خلعتی کشیده.»


ناصرالدین شاه در حاشیه این نقاشی خود نوشته: «شبیه میرزای والا که در ولیعهدی کشیدم در سنه ۱۳۶۳، حالا ۱۲۸۳ است که این خط را می‌نویسم در تنگه شاه واشی سه ساعت به غروب مانده غره ربیع‌الاول است.»


از جمله نقاشی‌های ناصرالدین شاه در سال ۱۲۶۳. او این‌بار یک زن فرنگی را نقاشی کرده است.


ناصرالدین شاه در حاشیه این نقاشی نوشته: «مشقه‌ی ولیعهد فی شهر رمضان المبارک سنه ۱۲۶۳»


یکی از نقاشی‌های ناصرالدین شاه


از نقاشی‌های ناصرالدین شاه

ناصرالدین شاه هر وقت خسته می‌شد در حواشی یا صفحات آغازین یا صفحات انتهایی برخی از کتب چاپی کتابخانه سلطنتی یا برخی اسناد دولتی نقاشی‌هایی می‌کرد که امروزه تعدادی از آن‌ها باقی مانده و در آرشیو "کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران" و کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان نگهداری می‌شود.


ناصرالدین شاه در حاشیه این نقاشی خود نوشته است: «در فیروزکوه مشق شد. روز ۴ شنبه ۱۷ شهر ذیحجه... امروز کاغذ زیادی خوانده و نوشته شد. هوا مه است و سرد.»


از نقاشی‌های ناصرالدین شاه


از نقاشی‌های ناصرالدین شاه


از نقاشی‌های ناصرالدین شاه


از نقاشی‌های ناصرالدین شاه


ناصرالدین شاه در حرمسرا به همراه انیس‌الدوله و عالیه خانم


تاريخ : سه شنبه 7 مهر 1394برچسب:, | 7:3 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

با گشایش موزه پیش‌ازتاریخ در موزه ملی ایران، مجموعه‌ای از قدیمی‌ترین آثار سکونت انسان در سرزمین ایران به نمایش درآمده است که شامل آثار دوران پارینه‌سنگی (دوران شکار و جمع‌آوری)، دوره روستانشینی (اهلی سازی حیوانات و کشت غلات) و دوره آغاز شهرنشینی است.
 

این جمجمه زن ایرانی، بیش از ۸ هزارسال قدمت دارد


به گزارش روابط عمومی موزه ملی ایران ؛ یکی از آثار ویژه در این موزه جدید، جمجمه انسانی با قدمت بیش از هشت هزار سال است که در کاوش‌های یک باستان‌شناس انگلیسی بنام جودیت پولار در تپه عبدالحسین در استان لرستان کشف‌شده است. این جمجمه متعلق به یک زن میان‌سال است که همراه با یک اسکلت دیگر، در حالت چمباتمه کشف شد. جمجمه این فرد ازلحاظ ریخت‌شناسی دچار تغییراتی شده است که به نظر انسان‌شناسان در دوره نوزادی روی‌داده است.

در این دوره که استخوان‌های سر نوزاد هنوز نرم است، به‌تدریج با بستن سر به آن شکل داده‌شده است. سر نوزاد با دو باند پهن از زیر فک تا بالای سربسته شده است که پس از مدتی باعث شده پیشانی و پشت سر باریک‌تر و درازتر از حد معمول شود و دو فرورفتگی در بالای سر به وجود بیاید.

آثار چنین سنت قدیمی بستن سر و تغییر شکل آن در دو روستای باستانی دیگر بنام‌های گنج دره در کرمانشاه و علی کُش در دهلران یافت شده است. اما این نمونه‌ها پس از کاوش توسط باستان‌شناسان غربی به موزه‌های کانادا و آمریکا منتقل و در آنجا نگهداری می‌شود. درنتیجه جمجمه تپه عبدالحسین تنها نمونه از این دوره است که در ایران به نمایش درآمده است.

لازم به ذکر است که این جمجمه به حالت شکسته و قطعه‌قطعه در کاوش باستان شناسان یافت شد و اخیراً پس از سه دهه از کشف آن توسط کارشناسان موزه ملی ایران بازسازی و آماده نمایش شد.

علاقه‌مندان می‌توانند از این جمجمه منحصربه‌فرد در تالار شماره ۴ موزه پیش‌ازتاریخ در موزه ملی ایران دیدن کنند. موزه ملی ایران هرروزه از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۷ عصر پذیرای بازدیدکنندگان است.



تاريخ : دو شنبه 23 شهريور 1394برچسب:, | 10:21 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
شاید برای شما نیز عجیب باشد، ولی به هر روی اینجا ایران است و این تصاویر گویای واقعیتی است؛ واقعیتی از روستاهایی که یا دیده نشده اند و یا کمتر دیده شده اند. هم اکنون توجه شما عزیزان را به دیدن چندین تصویر از این روستاها جلب می کنیم.
 
وبسایت تابناک باتو: روستاهایی که تا کنون کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده اند شاید برای شما نیز عجیب باشد، ولی به هر روی اینجا ایران است و این تصاویر گویای واقعیتی است؛ واقعیتی از روستاهایی که یا دیده نشده اند و یا کمتر دیده شده اند. هم اکنون توجه شما عزیزان را به دیدن چندین تصویر از این روستاها جلب می کنیم.

روستاهایی که تا کنون کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده اند
روستای ایستا، طالقان استان البرز

روستاهایی که تا کنون کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده اند
روستای ماخونیک، بیرجند، خراسان جنوبی، به سرزمین لی لی پوتی ها شهرت دارد

روستاهایی که تا کنون کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده اند
روستای صخره ای میمند ، شهر بابک ، کرمان

روستاهایی که تا کنون کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده اند
روستای چهار برج، اسفراین، آب و هوای آلوده باعث نابینایی شده حتی حیوانات نابینا متولد میشوند

روستاهایی که تا کنون کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده اند
روستای زرگر، 100 کیلومتری غرب تهران

روستاهایی که تا کنون کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده اند
روستای شمسان، بشاگرد، هرمزگان در فاصله ی 1950 کیلومتری تهران

روستاهایی که تا کنون کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده اند
روستای سرآقا سید، چهار محال بختیاری

روستاهایی که تا کنون کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده اند


تاريخ : یک شنبه 22 شهريور 1394برچسب:, | 8:39 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

نتیجه تصویری برای پاسخ یزدگرد سوم

از عمر بن الخطاب خلیفه مسلمین به یزدگرد سوم شاهنشاه پارس

یزدگرد، من آینده روشنی برای تو و ملت تو نمی بینم مگر اینکه پیشنهاد مرا بپذیری و با من بیعت کنی. تو سابقا بر نصف جهان حکم می راندی ولی اکنون که سپاهیان تو در خطوط مقدم شکست خورده اند و ملت تو در حال فروپاشی است. من به تو راهی را پیشنهاد می کنم تا جانت را نجات دهی.

شروع کن به پرستش خدای واحد، به یکتا پرستی، به عبادت خدای یکتا که همه چیزرا او آفریده. ما برای تو و برای تمام جهان پیام او را آورده ایم، او که خدای راستین است.

از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده که آنها نیز از پرستش آتش که خطاست دست بکشند، بما بپیوند الله اکبر را پرستش کن که خدای راستین است و خالق جهان.

الله را عبادت کن و اسلام را بعنوان راه رستگاری بپذیر. به راه کفر آمیز خود پایان بده و اسلام بیاور و الله اکبر را منجی خود بدان.

با این کار زندگی خودت را نجات بده و صلح را برای پارسیان بدست آر. اگر بهترین انتخاب را می خواهی برای عجم ها ( لقبی که عربها به پارسیان می دادند بعمنی کودن و لال) انجام دهی با من بیعت کن.

الله اکبر
خلیفه مسلمین

عمربن الخطاب

 

نتیجه تصویری برای پاسخ یزدگرد سوم

نتیجه تصویری برای پاسخ یزدگرد سوم

 

 

 

 

نتیجه تصویری برای پاسخ یزدگرد سوم

از شاه شاهان، شاه پارس، شاه سرزمینهای پرشمار، شاه آریایی ها و غیر آریایی ها، شاه پارسیان و نژادهای دیگر از جمله عربها، شاه فرمانروایی پارس، یزدگرد سوم ساسانی به عمربن الخطاب خلیفه تازیان ( لقبی که پارسیان به عربها می دهند به معنی سگ شکاری )

به نام اهورا مزدا آفریننده زندگی و خرد

تو در نامه ات نوشته ای می خواهی ما را به راه راست هدایت کنی، به راه خدای راستینت، الله اکبر، بدون اینکه هیچگونه آگاهی داشته باشی که ما که هستیم و چه را می پرستیم.

این بسیار شگفت انگیز است که تو لقب فرمانروای عربها را برای خودت غصب کرده ای آگاهی و دانش تو نسبت به امور دنیا به همان اندازه عربهای پست و مزخرف گو و سرگردان در بیابانهای عربستان و انسانهای عقب مانده بیابان گرد است.

مردک، تو به من پیشنهاد می کنی که خداوند یکتا را بپرستم در حالیکه نمی دانی هزاران سال است که ایرانیان خداوند یکتا را می پرستند و روزی پنج بار به درگاه او نماز می خوانند. هزاران سال است که در ایران، سرزمین فرهنگ و هنر این رویه زندگی روزمره ماست.

زمانیکه ما داشتیم مهربانی و کردار نیک را در جهان می پروراندیم و پرچم پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک را در دستهایمان به اهتزاز درمی آوردیم تو و پدران تو داشتند سوسمار میخوردند و دخترانتان را زنده بگور می کردید.

شما تازیان که دم از الله می زنید برای آفریده های خدا هیچ ارزشی قائل نیستید ، شما فرزندان خدا را گردن می زنید، اسرای جنگی را می کشید، به زنها تجاوز می کنید، دختران خود را زنده به گور می کنید، به کاروانها شبیخون می زنید، دسته دسته مردم را می کشید، زنان مردم را میدزدید و اموال آنها را سرقت می کنید. قلب شما از سنگ ساخته شده است. ما تمام این اعمال شیطانی را که شما انجام می دهید محکوم می کنیم. حال با اینهمه اعمال قبیح که انجام می دهید چگونه می خواهید به ما درس خداشناسی بدهید؟

تو بمن می گویی از پرستش آتش دست بردارم، ما ایرانیان عشق به خالق و قدرت خلقت او را در نور خورشید و گرمی آتش می بینیم. نور و گرمای خورشید و آتش ما را قادر می سازد که نور حقیقت را ببینیم و قلبهایمان برای نزدیکی به خالق و به همنوع گرم شود. این بما کمک می کند تا با همدیگر مهربانتر باشیم و این نور اهورایی را در اعماق قلبمان روشن می سازد.

خدای ما اهورا مزداست و این بسیار شگفت انگیز است که شما تازه او را کشف کرده اید و نام الله را بر روی آن گذارده اید. اما ما و شما در یک سطح و مرتبه نیستیم، ما به همنوع کمک می کنیم ، ما عشق را در میان آدمیان قسمت می کنیم، ما پندار نیک را در بین انسانها ترویج می کنیم، ما هزاران سال است که فرهنگ پيش رفته خود را با احترام به فرهنگ های دیگر بر روی زمین می گسترانیم ، در حالیکه شما به نام الله به سرزمینهای دیگر حمله می کنید، مردم را دسته دسته قتل عام می کنید، قحطی به ارمغان می آورید و ترس و تهی دستی به راه می اندازید، شما اعمال شیطانی را به نام الله انجام می دهید. چه کسی مسئول اینهمه فاجعه است؟

آیا الله به شما دستور داده قتل کنید، غارت کنید و ویران کنید؟

یا اینکه پیروان الله به نام او این کارها را انجام می دهند؟ و یا هردو؟

شما می خواهید عشق به خدا را با نظامی گری و قدرت شمشیر هایتان به مردم یاد بدهید. شما بیابان گردهای وحشی می خواهید به ملت متمدنی مثل ما درس خداشناسی بدهید. ما هزاران سال فرهنگ و تمدن در پشت سر خود داریم، تو بجز نظامی گری، وحشی گری، قتل و جنایت چه چیزی را به ارتش عربها یاد داده ای؟ چه دانش و علمی را به مسلمانان یاد داده ای که حالا اصرار داری به غیر مسلمانان نیز یاد بدهی؟ چه دانش و فرهنگی را از الله ات آموخته ای که اکنون می خواهی به زور به دیگران هم بیاموزی؟

افسوس و ای افسوس ... که ارتش پارسیان ما از ارتش شما شکست خورد و حالا مردم ما مجبورند همان خدای خودشان را این بار با نام الله پرستش کنند و همان پنج بار نماز را بخوانند ولی اینکار با زور شمشیر باید عربی نماز بخوانند چون گویا الله شما فقط عربی می فهمد.

من پیشنهاد می کنم که تو و همدستانت به همان بیابانهایی که سابقا عادت داشتید در آن زندگی کنید برگردید. آنها را برگردان به همان جایی که عادت داشتید جلوی آفتاب از گرما بسوزند، به همان زندگی قبیله ای ، به همان سوسمار خوردن ها و شیر شتر نوشیدنها.

من تو را نهی نمی کنم از اینکه این دسته های دزد را ( ارتش تازیان) در سرزمین آباد ما رها کنی ، در شهر های متمدن ما و در میان ملت پاکیزه ما.

این چهار پایان سنگدل را آزاد مگذار تا مردم ما را قتل عام کنند، زنان و فرزندان ما را بربایند، به زنهای ما تجاوز کنند و دخترانمان را به کنیزی به مکه بفرستند. نگذار این جنایات را به نام الله انجام دهند، به این کارهای جنایتکارانه پایان بده.

آریایها بخشنده، خونگرم و مهمان نوازند، انسانهای پاک به هر کجا که بروند تخم دوستی، عشق ، آگاهی و حقیقت را خواهند کاشت بنابراین آنها تو و مردم تو را بخاطر این کارهای جنایتکارانه مجازات نخواهند کرد.

من از تو می خواهم که با الله اکبرت در همان بیابانهای عربستان بمانی و به شهرهای آباد و متمدن ما نزدیک نشوی ، بخاطر عقاید ترسناکت و بخاطر خوی وحشی گریت.

یزدگرد سوم ساسانی



تاريخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, | 13:3 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
زغال، پدر دیوارهای سفیدِ بنا را در آورده است، ستون‌هایش را کیسه بوکس کرده‌اند، در و دیوارها نیمه‌باز و نیمه‌شکسته مانده‌اند، ‌سرستون قاجاری را شکسته‌ و روی ایوانِ دایره‌ایِ بنا رها کرده‌اند و نامش را «کاخ مظفری اوشان» گذاشته‌اند.
 

خبرگزاری ایسنا: زغال، پدر دیوارهای سفیدِ بنا را در آورده است، ستون‌هایش را کیسه بوکس کرده‌اند، در و دیوارها نیمه‌باز و نیمه‌شکسته مانده‌اند، ‌سرستون قاجاری را شکسته‌ و روی ایوانِ دایره‌ایِ بنا رها کرده‌اند و نامش را «کاخ مظفری اوشان» گذاشته‌اند.
مظفرالدین شاه فقط برای دو سال از این کاخ ییلاقی استفاده کرد، وقتی از منطقه رفت، کاخ را به حال خود رها کرد و شد آن‌چه امروز از آن باقی مانده، دیوارهایی سفید با ردی از نوشته‌های سیاه‌رنگ زغال و ستون‌هایی که بیشتر شبیه کیسه بوکس‌اند تا ستون‌هایی قاجاری؛ آن‌قدر مشت خورد‌ه‌اند که ستون‌بندی فلزی وسط ستون‌ها را به راحتی می‌توان دید، اصلا شاید ستون‌ها را جویده باشند و حتی شاید با تیشه به کمرش زده‌اند.
دو طرف در ورودی کاخ در طبقه اول را فنس کشیده‌اند و بنر قرمز رنگ «به طرف مدرسه غیرانتفاعی» را با میخ به دیوار کوبیده‌اند. راه ورود به طبقه دوم بدتر از هر وضعیتی است، برای بالا رفتن از بنا باید روی تک آجرها پا گذاشت تا به طبقه دوم رسید.
این کاخِ ییلاقی فقط مورد استفاده‌ی یک پادشاه قاجار بود؛ «مظفرالدین شاه قاجار» که او هم پس از دو سال از منطقه‌ی اوشان تهران رفت و پس از آن هیچ کدام از پادشاهان قاجار یا پهلوی از این بنا استفاده نکردند.
البته حضور وندالیسم‌های فرهنگی در این بنای تاریخی را نباید از یاد برد. وندالیسم‌هایی که امروزه یادگارنویسی روی بناهای تاریخی را افتخاری برای خود می‌دانند! افرادی که به نظر می‌رسد با توجه به مدرسه‌هایی که دور تا دور بنا را گرفته‌اند بیشتر نوجوانان باشند.
به جز میله‌های آهنی که این بنا را از مدرسه‌ غیرانتفاعی کنار این بنای قاجاری جدا کرده، هیچ تدبیر امنیتی دیگری برای حفاظت از این بنا اندیشیده نشده و شاید به همین دلیل کاخ قاجاری «مظفری اوشان» به این وضعیت افتاده است؛ چون نه نگهبان دارد و نه حفاظی برای دور شدن از آسیب‌ها.
هرچند علیرضا حسین‌آبادی، سرپرست دفتر میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان شمیرانات می‌گوید، سه سال پیش برای آخرین‌بار این بنا را مرمت کردیم و پس از آن به دلیل نبود اعتبار نتوانستیم حتی نگهبانی برای مجموعه انتخاب کنیم، با این وجود یک سوال در ذهن ایجاد می‌شود که آیا آموزش و پرورش منطقه که به نظر می‌رسد کل محوطه را برای ساخت فضاهای آموزشی در اختیار گرفته، آیا امکان استفاده‌ مناسب‌تری از این بنای فرهنگی را نداشت؟ تا در حوزه‌ی فرهنگ نیز کمکی به این بنای تاریخی شود!
حسین‌آبادی درباره‌ی معماری این بنا می‌گوید: مظفرالدین شاه در این بنا معماریِ فرنگی مابانه را استفاده کرده، اما خودش از آن استفاده‌ی چندانی نبرد.
وی با اشاره به این‌که آموزش و پرورش منطقه با توجه به سرانه آموزشی که در اختیار دارد، هیچ اعتباری برای این مدرسه اختصاص نداده است، در حالیکه فضای آزاد اطراف بنا را برای ساخت مدرسه مورد استفاده قرار داده است.
او با اشاره به بُعد مسافت منطقه اوشان با تهران ادامه می‌دهد: به دلیل همین فاصله زیاد شرایط کنونی برای این بنای تاریخی پیش آمده و مدیران از یک‌سری مسائل عدول می‌کنند و با تاکید بر این جمله که «مدرسه نسازیم؟» کار خود را ادامه می‌دهند و ما نمی‌توانیم به آن‌ها حرفی بزنیم.
وی با تاکید بر این‌که کاخ «مظفری اوشان» حدود 30 سال پیش به ثبت رسید و حتی باغ قرار گرفته در این مجموعه نیز ثبت ملی است، گفت: در آخرین تخصیص اعتبار که 30 میلیون تومان بود، در سه سال گذشته کف فرش‌ها‌ و درها کار گذاشته شدند و دور محوطه را فنس کشیدیم، اما به دلیل کمبود اعتبار نتوانستیم هیچ کار دیگری انجام دهیم.
او در پاسخ به پرسش خبرنگار که آیا این کمبود اعتبار در این حد بود که امکان استخدام یک سرایدار یا افزایش ضریب ایمنی بنا را نداشتید، فقط سری به علامت تائید تکان داد. ‌
حسین‌آبادی در ادامه بیان می‌کند: متاسفانه یک مشکلی که وجود دارد این است که برای برخی بناهای قرار گرفته در بیابان‌ها که به حال خود رها شده‌اند، نیروی یگان حفاظت می‌گذارند، اما برای بناهایی که در میان مجموعه شهرها قرار دارند‌، یگان حفاظتی انتخاب نمی‌کنند و می‌گویند مردم از آنها حفاظت می‌کنند،‌ در صورتی که متاسفانه بسیاری از تخریب‌ها توسط مردم انجام می‌شود.
او همچنین با اشاره به اینکه پس از انقلاب اسلامی برخی از بومی‌های منطقه از این فضا استفاده کرده‌اند،‌ ادامه می‌دهد: امسال در اعتباری که برای مرمت این بنا به میراث فرهنگی پیشنهاد کردیم، درخواست 150 میلیون تومان اعتبار داشتیم تا بتوانیم یک فصل مرمت و بهسازی برای این کاخ تاریخی داشته باشیم، اما هنوز مشخص نیست که این اعتبار تعلق می‌گیرد یا خیر.
روی تابلوی نارنجی رنگی که به نظر تنها نکته‌ی موفقیت‌آمیز برای معرفی و حمایت از این بنای تاریخی است، نوشته شده است: «کاخ مظفری اوشان باقی مانده از دوره قاجار در دو طبقه ساخته شده که گرداگرد آن ایوان قرار گرفته شده است.
ستون‌های بنا از چوب بوده و دور آن را با گچ پوشانده‌اند مصالح اصلی به کار برده شده در ساخت بنا آجر‌، ملات گچ و گل و چوب است. ارتفاع کف ایوان طبقه اول از حیاط پیرامون حدود 120 سانتی‌متر است که با پنج پله وارد ایوان طبقه اول می‌شود.»
این بازدید که در تهرانگردی جمعه گذشته (13 شهریور) احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران انجام شد، فقط نگاه تاسف‌برانگیز او را نسبت به وضعیت کنونی این بنای تاریخی به دنبال داشت. البته رجبعلی خسروآبادی،‌ مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران که در بازدید مکان قبلی این تهران‌گردی حضور داشت، در این بازدید حضور نداشت.


اگر

اگر

اگر

اگر

اگر

اگر



تاريخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, | 11:19 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

توجه و جستجو در متن سنگ‌نوشته‌ها و مقایسه‌ی نوشتاری و تصویری سنگ‌نگاره‌ها حکایت از آن دارد که نگاره‌ها نسخه‌ی کامل همان سنگ‌نوشته‌هاست که به تصویر درآمده یعنی یک مطلب را با دو نوع نگارش (تصویری و نوشتاری) یادآوری کرده‌اند.

 این روش دقیق و وسواسی بازنمایی به صورت نوشتاری و تصویری را می‌توان در به نگاره‌درآوردن ظاهر و حالات اقوامی هم دید که در سنگ‌نوشته‌ها از آنها یاد شده‌اند، برای نمونه، طوق گردن نشانۀ پارسی‌ها، و دستبند نشانۀ مردمان.... گلدان طلا نمایانگر مردمان .... که تمامی اینها در کاووشهای تخت‌جمشید پیدا شده و اکنون در موزه‌های دنیا نگهداری می‌شود.

بر اساس آموزه‌ی زرتشت، رستگاری مردمی به ترتیب از راه "دانش - اردیبهشت" ، " مهرورزی - بهمن" و"خدمت‌گزاری - شهریور" و "بردباری و شکیبایی-اسفند" به "رسایی -خورداد" و " جاودانگی- امرداد" می رسد. در گوشوارهای تالار اصلی تخت جمشید می‌بینیم گذار از چهار امشاسپند- گذارهای اول تا چهارم - با به نمایش درآوردن نگاره‌های کشتن دیوان و سپس استفاده از سر آنها برای سر ستون‌ها گزارش تصویری شده است.

برای پیوستن به اهورامزدا و دریافت کامل او باید دانش ِاندوخته‌ی آدمی با مهر و شور زندگی درآمیزد و به گونه‌ی خدمت‌گزاری به بشریت به بار آید. تنها در این حالت است که رهرو این راه به ایمان استوار "سپندارمذ" و کمال "خرداد" و جاودانگی " امرداد" می‌پیوندد.

 فرایند گذار از شش امشاسپند که نزدیک‌ترین ایزدان به اهورا مزدا هستند و دایره‌ی کمال را تشکیل می‌دهند نشانه‌ی یک زرتشتی رستگار است که داریوش و خشایارشا خود را درخور آن می‌بینند. اینچنین است که در سنگ‌نوشته‌های داریوش و خشایارشا عبارات " همه را به تأیید اهورا مزدا ساختیم" ، " اهورامزدا مرا بپایاد"، " کشور مرا و آنچه را که کرده‌ام و آنچه را که پدر من کرده است همه را اهورامزدا بپایاد"، " این قوم را بپای، اگر این قوم پاییده شود اهورا برکت جاودانی بر این دودمان ارزانی خواهد داشت" دیده می شود.

حال برای گذار پنجم و ششم که رسیدن به کمال "خرداد" و سپس جاودانگی " امرداد" که دایره‌ی کمال را با مرکزیت اهورامزدا به خیال درمی‌آورد، داریوش و خشایارشا در آرزوهایشان حضور این دو امشاسپند را می‌طلبند که در سنگ‌نوشته‌هایشان دیده می‌شود. در گات‌ها هم مانند اوستا معمولا این دو امشاسپند با هم می‌آیند (یسنه – هات 33 – بند 9 – اهنودگات ؛ یسنه – هات 34 – بند 11 – اهنودگات ؛ یسنه – هات 44 – بند 17 و 18 – اُشتَوَد گات ؛ یسنه – هات 45 – بند 5 ؛ یسنه – هات 47 – بند1 – سپنتمد گات ؛ یسنه – هات 51 – بند 7 – اُشتود گات).

خرداد به معنی کمال و رسایی و امرداد به معنی جاودانگی و پایداری نماینده‌ی آرمانهای نیرومندی و سرچشمه‌ی زندگی، آبادانی، زایش و رویش‌اند؛ آدمی برای پیوستن به اهورامزدا و دریافت کامل او باید رهرو گذار مینوی باشد تا به کمال (خرداد) و جاودانگی (امرداد ) بپیوندد.

در اینجا در نگاره‌ها می‌بینیم که حضور این دو امشاسپند به شکل استادانه، ظریف و شاعرانه‌ای با گل نمادپردازی شده، به ویژه در نگاره‌هایی که مفهوم سپنتایی (تقدس) و نگاره‌ی فره‌وشی (فروهر) در آنها نقش بسته و گیاه زنبق به عنوان نماد دو امشاسپند خرداد و امرداد به نقش درآمده است (به بخش ساقه‌های پیوسته‌ی نگاره‌های 10 و 11 رجوع کنید).

تبیان زنجان

نگاره‌ی 10- ساقه‌های گل زنبق : الف- (سمت راست) نگاره‌هـای تخت جمشید، ب- (سمت چپ) گل زنبق پایه بلند (Iris Aphylla).

تبیان زنجان

نگاره‌ی 11- الف) نمونه‌ی طبیعی ساقه‌های زیر زمینی گیاه زنبق و اتصال آنها به یکدیگر ؛ ب) رشد ردیفی گیاه زنبق ؛ج) نمونه‌ی سنگ‌نگاره‌ها با ساقه‌های زیر زمینی؛ د) نگاره‌ی کلی سنگ‌نگاره‌ی تخت جمشید. به شباهت ریشه گیاه زنبق در دو تصویر الف و ب توجه کنید.

حضور فره‌وشی (فروهر)- نگاره‌ی 12- که خود نماد سیر و سلوک در دایره ی تکامل ( گذار از شش امشاسپند) و رسیدن به اَشویی و جاودانگی می‌باشد (پیوستن به خاوراَفَخشیا = نورالانوار) در کنار گیاه زنبق، کلیت هفت امشاسپند را که مهمترین بخش خردورزی عروج یک زرتشتی است در تخت جمشید به صورت نگاره درآورده شده است.

تبیان زنجان 

نگاره‌ی 12- حضور فره‌وشی (فروهر) به عنوان نماد تکامل (گذار از شش امشاسپند) و رسیدن به اَشویی و جاودانگی در کنار گیاه زنبق.

از سوی دیگر، ایزد رشن (Rashn) در اوستا یکی از همکاران امشاسپند امرداد می‌باشد و گل منسوب به آن چنان که گفته شد گل نسترن است؛ تکرار گل‌هایی که در قاب‌های حاشیه‌ی نگاره‌ها دیده می‌شوند اشاره به داربست‌های گیاه نسترن دارد که گلی با عطری خوش و آرامش‌بخش است و در میانِ ردیف سروها کاشته شده و به‌عنوان سایه‌بان ِمهمانان ِدر حال انتظار از آن سود جسته می‌شده است (نگاره‌ی 13). ادامه‌ی حضور گیاه نسترن به صورت یک باور (برای پاسداری و ماندگاری باغ) را در کتاب " ارشاد الزراعه" قرن دهم هجری قمری نیز می‌توان دید.

تبیان زنجان 

تصویر شماره ی 13- تکرار گل در حاشیه قاب‌های مربوط به تالار کوروش به صورت نمادی از داربست‌های نسترن به عنوان سایه‌بان مهمانان در حال انتظار که اشاره دارد به حضور ایزد رشن در این نگاره‌ها. برگرفته از تصاویر قالب‌های نقوش برجسته ایران، چاپ موزه بریتانیا، 1932.

  منبع: طاووس آنلاین



تاريخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, | 1:52 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

مدار آموزش‌های زرتشت در گات‌ها ، باور به خداوندی "مزدا اهورَه" (اهورامزدا) آفریدگار یگانه و وجود دو "مِینوی" همزاد یا دو "مِینوی" آغاز آفرینش یعنی "سپند مِینو" (Sepand meynoo) ( مِینوی وَرجاوَند آفرینش) و "اِنگرَه مِینو" (Engrah meynoo) ( مِینوی ستیهنده و دشمن) در برابر یکدیگر است .

فروزه‌های هفت گانه‌ی "مزدا اهورَه"(اهورامزدا) یعنی امشاسپندان رهنمون آفریدگان به رستگاری و بهروزی‌اند و همان‌‌طور که آنها حضور اهورامزدا (نیروی خوبی و خیر) را در ارواح راستکاران تضمین می‌کنند، دیوان و رقیبان آنها حضور اهریمن (نیروی دیوسرشت و بدی) در مردمان را نمادپردازی می‌کند و بر مردم درستکار است که آنها را به بند کشند. سنگ‌نگاره‌هایی که تن‌به‌تن شدن شاهان و قهرمانان را به نمایش می‌گذارند در واقع همین به بند کشیدن دیوان نمادپردازی می‌کنند که باز به اشتباه از سوی ایران‌شناسان تعبیر شده‌اند، از جمله:

از نقش لُغازها یا گوشوارهای دیوارهای تالار اصلی که به اتاق‌های آن منتهی می‌شود به عنوان یک قهرمان سلطنتی سرگرم نبرد با شیر، گاو و شیردال غول مانند یاد شده است.

برای نمونه، وارنر مضمون تصاویر قهرمان شاهی که بر غول یا جانور خطرناکی پیروز می‌شود را نمادی تفسیر کرده که از شمایل‌نگاری آشوری به ارث رسیده است. "شاه آشور فقط با شیرهایی مبارزه می‌کرد که مانند انسان بر روی دو پای خود ایستاده بودند حال آنکه قهرمان سلطنتی ایران با غول‌های فوق طبیعی نبرد می‌کرد."

جهان‌بینی بنیادی زرتشت بر ناسازگاری این مِینوان دوگانه و خویشکاری فروزه‌های هفتگانه استوار است و کشمکشِ‌ گران مِینوان ِ ناسازگار و همکاری همه‌ی آفریدگان نیک. در این میان نقش " اَشَه " (ashah) (به معنای دادگری، درستکاری) از همه نمایان‌تر است و " اَشَه ونان " (ashah vanaan) (رهروان راه "اَشَه") در ناسازگاری و ستیزه‌ای همیشگی با " دُروِندان" (dorvendaan) (پیروان " دوروج" (dorouj) ) قرار دارند. کمتر بندی از گات‌هاست که در آن سخنی از " اَشَه" به میان نیامده باشد:

در یسنه - هات 29 - بند 2 - اهنوَد گات آمده :

" آنگاه آفریدگار جهان از اَشَه پرسید چه کسی را به سالاری جهان خواستاری که هواخواهان (( دوروج و خشم )) را در هم بشکند و از کار باز دارد."

و همچنین در بند 3 می‌خوانیم که: "اَشَه بدو پاسخ داد چنین سرداری به جهان و مردمان بیداد نمی‌ورزد، او مهربان و بی‌آزار است. او باید در میان مردمان نیرومندتر از همه باشد تا هرگاه مرا خواند، به یاریش بشتابم."

در یسنه - هات 31 – بند 18 – اهنودگات نیز اینچنین آمده است که :

"پس هیچ یک از شما به گفتار و آموزش دُروَند (دیو) که خانمان و روستا و سرزمین را به ویرانی و تباهی می‌کشاند گوش فرا مدهید و با رزم افزار در برابر آنان بایستید."

اکنون بنا بر شرحی که در بالا داده شد می‌پردازیم به چهار نگاره‌ای که در تالار اصلی مشاهده می‌شود. همانگونه که در نگاره‌ی شماره‌ی 4 دیده می‌شود دو خادم، عضوی از خاندان سلطنتی را همراهی می‌کنند. نکته قابل توجه در این نگاره قامت بلندتر و آرایش متفاوت ریش فرد بلندمرتبه (سلطنتی) است که در سایرکنده‌کاری هم با همان آرایش تکرار می‌شود (نگاره‌ی شماره‌ی 5).

 نگاره‌های 6 تا 9 چهار نگاره‌ی تالار اصلی را نشان می‌دهند که در آن نبرد درونی و معنوی شاه به عنوان پیروِ اصول اندیشمندی زرتشت و در اثبات آن با چهار دیو مخالف و رقیب چهار امشاسپند به نگاره درآورده شده است (چهره‌ی مردم (انسان) در هر چهار نگاره واحد - با آرایش ریش سلطنتی است، ولی دیوان متفاوت‌اند) و حضور معنوی امشاسپند در قامت شاه و کشتن دیو (یسنه – هات 31 – بند 18 – اهنودگات) را متجلی می‌سازد .

تبیان زنجان

نگاره‌ی 4- تالار شورا( کاخ سه دروازه) – شاهنشاه و دو نفر از خدمتکاران شاهی، برگرفته از کتاب مجموعه آثار معماری سنتی ایران (سازمان جغرافیایی کشور).

 تبیان زنجان

نگاره‌ی 5- شاهنشاه و ولیعهد در یکی از مراسم مذهبی. همانگونه که دیده می‌شود آرایش ریش خاندان سلطنتی با سایر همراهان تفاوت دارد. این تفاوت در تصویر شماره ی 4 نیز قابل مشاهده است. برگرفته از کتاب مجموعه آثار معماری سنتی ایران (سازمان جغرافیایی کشور).

 تبیان زنجان

نگاره‌ی 6- تالار اصلی تخت جمشید– الف) نبرد شاه با دیوی به شکل گاو و کشتن دیو؛ ب) دیو دربند شده در قالب سرستون، برگرفته از کتاب مجموعه آثار معماری سنتی ایران(سازمان جغرافیایی کشور)؛ ج) نمونه اصلی سرستون به شکل گاو.

استفاده از رزم افزار (در هر چهار نگاره خنجر) بنا بر مشروح "یسنه- هات 31 – بند 18 - اهنودگات" که در بالا گفته شد و شباهت کامل سر دیوها در زیر سقف‌ها با سر دیوهای تمام قد تالار اصلی برای تأکید پیروزی نیکی شاهان هخامنشی بر بدی می‌باشد (نگاره‌های 6 الی 9). همانگونه که در این نگاره‌ها مشاهده می‌شود، هر چهار دیوی که در گوشوار دیوارهای تالار اصلی به نگاره درآمده‌اند مغلوب نیکی شده‌اند.از این رو، از سر دیوان شکست‌خورده در زیر سقف‌ها و به عنوان سرستون استفاده شده تا اشاره‌ای باشد به اسارت و دربند کردن دیوان (نگاره‌های 6 الی 9). (رستگاری زمانی است که دیوان در بند شوند)

تبیان زنجان

نگاره‌ی 7- تالار اصلی تخت جمشید– الف) نبرد شاه با دیوی به شکل شیر شاخدار و کشتن دیو؛ ب) دیو دربند شده در قالب سرستون، برگرفته از کتاب مجموعه آثار معماری سنتی ایران (سازمان جغرافیایی کشور)؛ ج) نمونه اصلی سرستون به شکل شیر. 

 تبیان زنجان

تصویر شماره ی 8- تالار اصلی تخت جمشید– الف) نبرد شاه با دیوی به شکل پرنده و کشتن دیو برگرفته از کتاب مجموعه آثار معماری سنتی ایران(سازمان جغرافیایی کشور)؛ ب) و ج) دیوان دربند شده در قالب سرستون، نمونه اصلی سرستون در محوطه تخت جمشید.

تبیان زنجان

تصویر شماره ی 9- تالار اصلی تخت جمشید– الف) نبرد شاه با دیوی به شکل شیر شاخدار (شیردال)؛ ب) دیو دربند شده در قالب سرستون، برگرفته از کتاب مجموعه آثار معماری سنتی ایران(سازمان جغرافیایی کشور)؛ ج) و د) نمونه اصلی سرستون در محوطه تخت جمشید.

  منبع: طاووس آنلاین



تاريخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, | 1:50 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

تبیان زنجان

همانگونه که در مقاله قبل اشاره شده امشاسپندان مهین‌فرشتگانی هستند که کارگذار اراده‌ی خدای بزرگ" اهورامزدا" بوده و در این جهان علاوه بر تجلی صفات اهورایی، نگاهبانی از عناصر گرانبهای هستی را به عهده دارند. نام و ویژگی این امشاسپندان به شرح زیر است:

امشاسپند اردیبهشت:

 نماینده‌ی پاکی و سپنتایی (تقدس) و قانون ایزدی اهورامزداست و در جهان خاکی نگهبانی آتش به او سپرده شده است. دومین ماه سال و سومین روز از هر ماه به نام این امشاسپند خوانده می‌شود. در اوستا به صورت " اَشَوَهیشتَه Ashavahishta" به معنی بهترین راستی و نظام قانونمندِ کیهانی است. دیو مقابل او اَندر رقیب این ایزد است.

امشاسپند بهمن:

 در جهان مینوی نماینده‌ی منش نیک اهورامزداست و در جهان خاکی چهارپایان سودمند سپرده به اوست. دومین روز از هر ماه و نیز یازدهمین ماه از سال به نام این امشاسپند است .دیو مخالف او اکومِن می‌باشد.

امشاسپند شهریور:

 به معنی کشور برگزیده یا پادشاهی برگزیده ( کشور آسمانی اهورامزدا) است. شهریور نماینده‌ی پادشاهی و توانایی مینوی آفریدگار است و در این گیتی نگهبانی فلزات با این امشاسپند است. چهارمین روز از هر ماه و ششمین ماه از سال بدین نام خوانده می‌شود. دیو مخالف او ساوول رقیب این ایزد است.

امشاسپند سپندارمذ (اسفند) (Sepandaarmaz):

نماینده‌ی بردباری‌، شکیبایی و سازش اهورامزداست و در این جهان نگهبانی زمین به او سپرده شده. پنجمین روز هر ماه و دوازدهمین ماه از سال سپندارمذ نام دارد. دیو مخالف او ناگهیس یا تَرومَد(ش) و رقیب این ایزد است.

امشاسپند خرداد:

 که غالبا با امشاسپند امرداد یکجا در اوستا آمده، نماینده‌ی رسایی و کمال اهورامزداست و در این گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است. ششمین روز از هر ماه خرداد نام دارد و سومین ماه سال هم به همین نام خوانده می‌شود. دیو مخالف و رقیب او تَریز است.

امشاسپند امرداد:

نماینده‌ی بی‌مرگی و جاودانگی یا مظهر ذات زوال ناپذیر اهورامزداست. در جهان خاکی نگهبانی گیاهان و رستنی‌ها به او سپرده شده است. نام هفتمین روز از هر ماه و پنجمین ماه از دوازده ماه سال نیز امرداد است. نام دیوِ رقیب او زَریر است. (نگا. بندهش، مهرداد بهار)

اهورامزدا در رأس شش امشاسپند یاد شده قرار دارد که همگی با هم هفت امشاسپند را می‌سازند. امشاسپندان حضور خداوند در ارواح راستکاران را تضمین می‌کنند.

دیگر عناصر سازنده‌ی دین زردشت که آثاری از آنها را در تخت‌جمشید می‌توان یافت عبارتند از:

فَرَه‌وَشی (Farah vashi) (در زبان اوستایی) یا فرَوَهر(Fravahr) (در زبان پهلوی):

نیرویی نهانی است که پس از درگذشت آدمی با روان و دین (وجدان) از تن جدا گشته به سوی جهان مینوی می‌گراید. در اوستا آمده فره‌وشی نیرویی است که اهورامزدا از برای نگهداری آفریدگان نیک ایزدی از آسمان فرو فرستاده و نیرویی است که سراسر آفرینش نیک از پرتو آن پایدار است. بازگشت فره‌وشی به سوی اهورامزدا، کانون روشنایی بی‌پایان است.

سروش:

در وصف ایزد سروش در اوستا آمده است که او نخستین آفریده‌ی اهورامزداست که او را می‌ستاید و گات‌ها را بر می‌خواند و شاخه‌ی َبرسَم (barsam) می‌گستراند و نیایش را پیشکش اهورامزدا می‌کند. او از همراهان ایزد بهمن است. منظور از سروش شنیدن فرمانهای خداوند یا فرمانبرداری از اهورامزداست.

بَرسَم:

 نمودار تمام درختان و نباتات و رستنی‌ها می‌باشد که خدا آفریده است. َبرسَم شاخه‌ی کوچک درخت است که معمولا از انار و مورد بریده می‌شود و با شستشو و خواندن دعا با کارد مخصوص که آن را َبرسَم چین گویند بریده می‌شود.

در هنگام به جا آوردن مراسم دعای َبرسَم با بندی که از برگ خرما بافته می‌شود َبرسَم‌ها را به هم می‌بندند. در اوستا این واژه به صورت بَرَسمَن آمده است.

در بُندَهِش bon-dahesh (به معنای آفرینش آغازین) داستان آفرینش و آفریده‌های عالم که به زبان پهلوی نوشته شده، به هر امشاسپندی گلی منسوب شده و به نظر نگارنده گلهایی که در سنگ‌نگاره‌های تخت جمشید دیده می‌شود آنها را نمادپردازی می‌کنند.

امشاسپند اهورامزدا با گل مورد، بهمن با گل یاسمن سپید، اردیبهشت با مرزنگوش، شهریور با ریحان، سپندارمذ با فَرَنجمُشک (بادرنجبویه)، خرداد با سوسن، امرداد با زنبق و رشن (همکار امرداد) با نسترن.

گلها و گیاهانی که در سنگ‌نگاره‌های تخت‌جمشید دیده می‌شوند، همان‌طور که خواهیم دید همگی نمادپردازی امشاسپندان و دیگر عناصر تعیین‌کننده‌ی دین زردشت است. این نکته‌ بسیار مهمی است که از سوی تمامی ایران‌شناسان نادیده گرفته شده است و به اشتباه از آنها به عنوان گیاه دیگری یاد می‌شود که در زیر آمده است:

از َبرسَم دست شاه ( داریوش) به عنوان لوتوس (نیلوفر آبی) یاد شده است.

گل‌های اطراف فره‌وشی ( فروهر) درخت نخل معرفی شده است.

تزئینات گردن گاو را غنچه ی لوتوس و گل دوازده پر نامیده‌اند.

استناد به محبوبیت آناهیتا ایزد بانوی آب و اهمیت او، سبب معرفی لوتوس و حضورش در هنر و معماری ایران شده و به عنوان نماد این ایزد در نگاره‌های تخت جمشید آمده است.

گل‌هایی که شاه و ولیعهد به دست گرفته‌اند، به دلیل شکوفه‌ای که میان دو غنچه قرار گرفته، و آرایش ساقه‌ی آنها مصری پنداشته شده‌اند.

منبع: طاووس آنلاین



تاريخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, | 1:49 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

نام تخت جمشید: تخت جمشید نام امروزی «پارسَه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خوانده‌اند.این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی آمده است.
 
آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت،به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داریوش کبیر آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت.
 
بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران،هنرمندان،استادکار ان،کارگران،زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند.

چگونگی سازه

وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند و از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:

تبیان زنجان

* کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
* سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌
* خزانه‌ٔ شاهی‌
* دژ و باروی‌ حفاظتی‌
...

پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا

ورود سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمالغربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند.
 
بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]»، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است.
 
این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»[2]

دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.

پلکان‌های کاخ آپادانا

کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند.
 
پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی [ماد|مادی] و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است.
 
در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.

تبیان زنجان

کاخ آپادانا

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است

این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد

کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است

کاخ هدیش

این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد.
 
احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است.
 
اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند.
 
هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد

کاخ ملکه

این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته‌است.

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی
این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا می‌شود.

کاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

کاخ‌ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالا شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازه‌ها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

سرانجام تخت جمشید

مجموعه‌ کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید، در سال‌ (۳۳۰ پیش‌ از میلاد) به‌ دست‌ اسکندر مقدونی به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و تمام‌ بناهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ ویرانه‌ در آمد.
 
از بناهای‌ بر جای‌ مانده‌ و نیمه‌ ویرانه‌، بنای‌ مدخل‌ اصلی‌ تخت‌ جمشید است که‌ به‌ کاخ‌ آپادانا معروف‌ است‌ و مشتمل‌ بر یک‌ تالار مرکزی‌ با ۳۶ ستون‌ و سه‌ ایوان‌ ۱۲ ستونی‌ درقسمت‌های‌ شمالی‌، جنوبی‌ و شرقی‌ است‌ که‌ ایوان‌های‌ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ به‌وسیله‌ پلکان‌هایی‌ به‌ حیاط‌های‌ مقابل‌ متصل‌ و مربوط‌ می‌شوند. بلندی‌ صفه‌ در محل‌ کاخ‌ آپادانا ۱۶ متر و بلندی‌ ستون‌های‌ آن‌ ۱۸ متر است‌.
 
این‌مجموعه‌ در فهرست‌ آثار تاریخی‌ ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌.

جایگاه کنونی این سازه

در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین، همانگونه که ارد بزرگ میگوید:سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند .

ولی امروزه می‌توان تخت جمشید را نام‌آورترین و دوست‌داشتنی‌ترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.

منبع:ایران ناز



تاريخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, | 1:47 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

برخی پژوهشگران حضور گل نیلوفر آبی (لوتوس) را در نگاره‌های تخت‌جمشید، چه به عنوان َبرسَم (نماد تمامی درختان، گیاهان و رستنی‌ها) دست داریوش و چه به عنوان آرایه‌های پیرامون گردن حیوانات بسیار پررنگ کرده‌اند.

این در حالی است که گل لوتوس گذشته از شرایط کشت ویژه و مشکلی که از نظر زیست بومی در سرزمین پارسه داشته (محیطی کم باران و خشک) در برابر تغییرات نور و رطوبت بسیار حساس بوده و واکنش نشان می‌دهد.

نیلوفر آبی گلی است که در تالاب‌ها می‌روید ، با پایین رفتن سطح تراز آب ایستایی خود را از دست می‌دهد و با کمرنگ شدن نور آفتاب بسته می‌شود از این رو تشبیه آنچه که در دست شاه است چه از چهره (برای نمونه، نوک تیز بودن غنچه‌ها و انحنای رو به داخل گلبرگ‌ها) و چه از ماهیت با این گل آسیب‌پذیر و ناماندگار کمی سهل‌انگارانه می‌نمایاند.

 از سویی دیگر زمان طولانی مراسم (از زمان دعا خواندن به َبرسَم تا آخر مراسم جشن) گل پر دوامی را می‌خواسته که با ویژگی‌های نیلوفر آبی هم‌خوانی ندارد، نگاره ی 14.

 تبیان زنجان

نگاره‌ی 14- گل نیلوفر (لوتوس) و شرایط زیست محیطی طبیعی آن (آبزی).

 تبیان زنجان

نگاره‌ی 15 شباهت بسیار زیاد ِگیاهی را که به عنوان َبرسَم در دست داریوش است با گل انار نشان می‌دهد. گل انار گذشته از سپنتایی (تقدس) و زیبایی با شرایط اقلیمی منطقه سازگار بوده و از لحاظ ساختاری ( فیزیولوژیک) دارای مقاومت بیشتری در مقایسه با گل‌های آب‌دوست می‌باشد و گذشت زمان در تشریفات جشن آیینی روی آن تأثیری ندارد. 

نگاره‌ی 15- همانندی َبرسَم دست داریوش (راست) با گل انار (چپ).

در اوستا آمده: " َبرَسم را می گویند ایزد "سروش" می‌گستراند سه تا، پنج تا، هفت تا، نه تا و نیایش را پیشکش اهورامزدا می‌کند".

و در یسنه – هات 43 – بند 12 – اهنودگات نیز چنین آمده:

" بدان هنگام که مرا فرمان دادی (( به سوی اَشَه روی آور و آن را فرا شناس)) سخنی هرگز ناشنیده به من گفتی : بکوش تا سروش در اندرون تو راه یابد و پرتو دهش ایزدی را دریابی که به هر دو گروه پاداش و پادافره می‌بخشد."

سروش از ایزدانی است که در مبارزه و پیکار بر ضد دیوان وظائفی خاص به عهده دارد. در بندهش آمده: سروش نگهبانی کردن را از اورمزد دارد، همان گونه که اورمزد به مینو و جهان سردار است، سروش به جهان سردار است و چنین گویند اورمزد مینویی است روان‌پناه و سروش گیتی‌پناه، زیرا چون آفریدگان آفریده شدند، برای نگهبانی آفریدگان خوش نخفته است. به گفته‌ی ابوریحان، سروش ایزدی است که از شب مراقبت می‌کند و برخی گفتند او جبرئیل است. روان درگذشتگان در پناه سروش به پل چینود رسد.

 سروش پارسای دلیر، تن به فرمان شگفت زین خدای را می‌ستایم: او را دلیری اینکه چون گرز را به خراسان (خاور) بزند، بیم و هراس فرونشیند، تا آنکه آن را به باختران باز زند. او را تن فرمان اینکه: تن به فرمان یزدان دارد.

 و او را شگفتی زینکه: دیوان از زنش (ضربت) او راهیی یابند. او را خدایی اینکه: به ارزه (= کشور خاور) و سوه (=کشور باختر) فرمانرواست. (زند آکاسیه 220، اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، دکتر رحیم عفیقی)

ازاین رو وجود َبرسَم در دستان شاه و هر کس دیگر به عنوان یک فرد زرتشتی نشانه‌ی توجه دائم به حضور ایزد سروش است.

نتیجه گیری:

همانگونه که در بخشهای پیشین اشاره شد باورهای دینی و آیینی زرتشتی آنگونه با زندگی روزانه ایرانیان باستان درآمیخته بوده است که ردپای آنرا می‌توان در همه ارکان زندگی از جمله معماری آن زمان پیگیری کرد.

به تصویر کشیدن نبرد نیکی و بدی و حضور معنوی امشاسپند در قامت شاه در نگاره‌های تخت جمشید و همچنین نمایش نمادین در بند کردن دیوان به صورت قراردادن آنها به عنوان سرستون ها همگی نشان از این آمیختگی دارد. از سویی دیگر می‌دانیم که یکی از کاربردهای بنای تخت جمشید اجرای مراسم آیینی دینی هخامنشیان بوده است و این امر به گونه‌ای صورت گرفته تا رمزهای آن در درجه اول به صورت نمادهای اساطیری ایزدان نشان داده شود،

 عمل بخردانه و زیرکانه‌ی هخامنشیان در به نمایش درآوردن باورهای بنیادین مذهبی خود در برابر اقوام مختلف با باورهای مذهبی گوناگون تحت حکومت امپراطوری بزرگ ایران، که در مراسم مختلف در کاخ حضور می یافته‌اند نمایشی از التزام تلقی این شاهان با آزادی رفتارهای دینی و فرهنگی اقوام در کل امپراطوری بوده است.

در تمام نگاره‌هایی که نشان از تقدس دارند ایزدان "خرداد" و "امرداد" به صورت گل زنبق حضور بسیار پررنگی دارند. همچنین انتساب گلی ویژه به هر امشاسپند بیانگر ارتباط تنگاتنگ باورهای آیینی هخامنشیان با محیط طبیعی و شرایط اقلیمی منطقه می‌باشد که در این ارتباط گل لوتوس فاقد جایگاهی منطقی و عقلانی است.

تجزیه و تحلیل فوق ، کوششی بوده در ارتباط با ایرانی بودن نگاره‌های تخت جمشید با توجه به باورهای دینی آن زمان و ردّ انتساب تشابه نگاره‌ها با تمدن‌های غیر ایرانی. تنگاتنگی باورهای مذهبی و تجلی آن در نگاره‌های تخت جمشید دیدگاهی نوین است که رمزگشایی آن بررسی‌های گسترده ای را طلب می‌کند. امید است که در آینده با انجام پژوهش‌های بیشتر قادر به رمز گشایی گوشه‌ای از این اسرار باشیم.

بنای تخت جمشید بنا بر شواهد و اظهار نظر باستان شناسان، "تجسم باور مذهبی هخامنشیان" می‌باشد، بنابراین با نگرشی نو در سنگ نگاره‌ها می‌توان پیروی از آموزه‌ی زردشت را به صورت تصویری مشاهده نمود و این خود کمک بسیار بزرگی در رمزگشایی جزییات سنگ نگاره‌ها می‌کند، بنابراین با تأکید دوباره بر نگاره‌های یادشده، همانندی دیوها در سنگ‌نگاره‌ها و نقش‌برجسته‌های ستیز شاه و مجسمه‌ی نیم تنه‌ی سر دیوان در استفاده برای سرستون‌ها همانگونه که قبلا توضیح داده شده نشانگر تصویری ستیز معنوی شاه و به بند کشیدن آنها برای رستگاری می‌باشد.

منابع:

علیرضا شاپورشهبازی، " راهنمای مستند تخت جمشید" ، (بنیاد پژوهشی پارسه - پاسارگاد، تهران فروردین 1389)

"اطلس جامع گیتاشناسی"، ص: 10

رکس وارنر، ترجمه :ابوالقاسم اسماعیل پور، " دانشنامه‌ی اساطیر جهان" ،(اسطوره ، چاپ دوم ، تهران 1387 ).

ایلیا گرشویچ، ترجمه‌ی مرتضی ثاقب فر، "از مجموعه تاریخ کمبریج – تاریخ ایران – دوره‌ی هخامنشیان" ، 1387 ، دفتر دوم از جلد دوم.



تاريخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, | 1:46 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
سیاحت خورشید (نگاهی به زندگی شیخ بهایی)
محمد(شیخ بهایی) در خاندانی دانشور و پارسا که همگی از بزرگان معروف جهان اسلام بودند بزرگ شد. در بین یاران امیرالمومنین(ع) به تخصص در دانش فقه و ارث، معروف بود. ملامحسن فیض کاشانی،محقق سبزواری، مجلسی اول، ملاصالح مازندرانی، سبد بحرانی، ملاصدرا، ملاخلیل قزوینی، نظام الدین ساوجی، میرزا رضای نایینی زواره ای طباطبایی و....از پرورش یافتگان مکتب او هستند.
شیخ بهایی، ستاره ای پرفروغ که آزادگی و ساده زیستی را به زر، زور و تزویر برتری داد و با سلاح علم و ایمان از مرزهای مکارم ناب اهل بیت(ع) پاسداری کرد. مورخین و شرح حال نگاران شیخ را مانند اقیانوس مواجی می دانند که امواج فضیلت را به سوی دشت های تشنه دانایی عصر صفوی جاری کرد. جامعیت و گستردگی معلومات و اطلاعات او به گونه ای بود که به قول خودش توانایی هضم و پذیرش همه علوم و فنون را به دست آورد و در مباحث علمی و مناظره ها بر هر صاحب فنی چیره گردد. در وصف او نوشته اند:"شیخ بهایی استاد فقیهان، پرورش دهنده حکیمان، رییس ادیبان، علامه روزگار، نابغه عصر و شیخ الاسلام مسلمین است. او فقیهی است اصولی، محدثی رجالی، مفســر ریاضیدان، حکیم متکلم، شــاهد ماهر، جامع علوم عقلی و نقلی و مسلط بر دانش های غریبه که در معارف متنوع، گوی ســبقت را ازهمگان ربوده است. جلالت مقامش را موافق و مخالف عوام و خواص تأیید کرده اند".
محمد(شیخ بهایی) در خاندانی دانشور و پارسا که همگی از بزرگان معروف جهان اسلام بودند بزرگ شد. این سلسله در جبل عامل لبنان می زیستند و نسبشان حارث بن‌عبدالله همدانی(متوفی65 هجری) می رسید. او از یاران باوفای حضرت علی(ع) بود که علاوه بر ایمان و پرهیزگاری و مجاهدت در راه خدا، در بین یاران امیرالمومنین(ع) به تخصص در دانش فقه و ارث، معروف بود. پدرشیخ شاگرد و یار و همراه شهید ثانی بود که بعد از شهادت استادش به دست دربار عثمانی از لبنان به ایران هجرت کرد و در اصفهان به تدریس مشغول بود تا آنکه توسط شاه طهماسب صفوی به قزوین(مرکزحکومتی این سلسله) فراخوانده شد و یه سمت شیخ الاسلامی دولت صفویه منصوب گردید. او مدت هفت سال در این مقام باقی ماند. شیخ عزالدین هشت سال در منطقه هرات معارف اهل بیت(ع) را برای مردم بیان کرد و با تلاش و اهتمام او بسیاری از مردم این منطقه با مبانی تشیع آشنا شدند. زندگی در خانه پدری پارسا و عالم و معاشرت با عالمان عصر و تلاش های مداوم زمینه مساعدی برای یادگیری و ادامه راه او که نوجوانی باهوش و مستعد بود فراهم کرد.
پدر، نخستین استاد شیخ بهایی بودکه زبان و ادبیات عرب، تفسیر و حدیث را به او آموخت. علوم عقلی را در قزوین در محضر ملاعبدالله قزوینی، عالمی که در دانش و تقوا کم نظیر بود و با مقدس اردبیلی ارتباطی تنگاتنگ داشت، فرا گرفت. حساب، هندسه، جبر، مقابله، هیئت و نجوم را پیش ملاعلی مذهب شاگردی کرد. هم‌زمان شیخ بهایی محضر مولانا افضل قاضی را که در تدریس قانون ابوعلی سینا تبحر داشت، درک کرد.
ملامحسن فیض کاشانی،محقق سبزواری، مجلسی اول، ملاصالح مازندرانی، سبد بحرانی، ملاصدرا، ملاخلیل قزوینی، نظام الدین ساوجی، میرزا رضای نایینی زواره ای طباطبایی و....از پرورش یافتگان مکتب او هستند. نیک می بینیم که کاروانی از اهالی دیار فضل وادب و خرد هر کدام به فراخور لیاقت و همت خود از گلستان معرفت و دانش شیخ، گلی چیده است. شیخ بهایی بیشتر عمر خود را در سیر و سیاحت و مهاجرت های ﻣﺆثر و با برکت گذراند.
در سفر حج با پدر همراه شد و با فوت ایشان به ایران بازگشت. مدتی در مشهد ادامه تحصیل داد و بعد از آن در هرات به جای پدرخود، مقام شیخ الاسلامی را عهده‌دار شد. بعد از فوت شیخ علی منشار(پدرزن شیخ بهایی و شیخ‌الاسلام اصفهان) این منصب به او رسید. برای همین در اصفهان اقامت گزید تا آنکه به شوق کعبه و سیاحت، سفری طولانی به عتبات عراق، بیت المقدس،شام، مصر و مکه را آغاز کرد. در این سفرها اغلب به صورت ناشناس با دانشمندان اهل تسنن ﻣﺄنوس شد و حقایقی را برایشان بازگو می کرد. مدت سیاحت او را سی سال ذکر کرده اند.
شیخ بهایی دانش تفسیر را در سطح عالی آموخت و از راه تدریس و نگارش به ترویج این علم کمک کرد. آثار قرآنی او عبارتند از: عروه الوثقی(تفسیر سوره حمد) عین الحیوه، شرح تفسیر بیضاوی،حل حروف القرآن، حواشی تفسیر کشاف و مشرق الشمسین نام برد.
او مضامین عمیق دعا و اثر شگفت نیایش‌ها را خوب می‌شناخت و تلاش می کرد تا مردم را بیشتر با این سلاح معنوی ﻣﺄنوس کند، به همین دلیل شرح دعای صباح، شرح دعای ملاک و مفتاح الفلاح را نگاشت. شــیخ بهایی از کودکی به آموزش ریاضی روی آورد و بعدها خود در این رشــته آثاری چون خلاصه الحســاب، بحرالحساب، جبر و مقابل و رساله ای در حساب فارســی را تألیف کرد. آگاهی او در نجوم، هیئت، کرویت زمین و مباحث ســالک و ممالک نیز گسترده بود و در این‌باره نیز نوشته‌های متعددی از او باقی است. این فقیه فرزانه برای آشــنایی مردم با موازین و مبانی شرعی و فقهی تلاش فراوانی کرد. حاصل اهتمام او در این عرصه عبارتند از: جامع عباسی (از قدیمی‌ترین و جامع‌ترین رساله‌های فقهی فارسی)، حبل المتین(در حدیث و فقه)، رساله فی الفقه(الصلوه)، حاشــیه بر مختلف‌الشیعه علامه حلی، حاشیه بر قواعدالکلیه شهید اول و رساله های گوناگون در احکام قبله، نماز، ارث و...
شــیخ بهایی به رســول اکــرم«ص» و اهل بیت ایشان اشــتیاق و ارادت فوق العاده‌ای داشت کــه از بصیرت و معرفــت او سرچشمه می‌گرفت. او با این عروه الوثقی و حبل المتین، کمــالات معنــوی و مراتــب روحانی بسیاری را به دست آورد.
مضمون ســروده از او بــه زبان عربی چنین است:
از شــوق دیدار ســرزمین پاک مدینه دیدگانم اشک می ریزند
آن کسی که در روضة پاک رسول الله باشد
گام زدن بر بال فرشتگان را اندک می شمارد
در جایی دیگر می گوید:
درصدد هستم برای نگهداری کفش های زائرین حــرم مقــدس امیرمؤمنان علــی«ع» در نجف اشــرف جایگاهی بسازم و این سروده را بر سر در آن بنویسم:
اینجا افق مبین در برابرت هویداست
خاضعانه گونه هایت را بر خاک نه
اینجا حرم عزت علوی است
کفش از پای درآور
سرانجام این فرزانه عالم تشیع در 12شوال1030 هجری درگذشت و بنا به وصیتش بعد از فوت در رواق زیبای شیخ بهایی به خاک سپرده شد.

رواق شیخ بهایی



-------------------------------------------------------------
منابع:
اصفهانی، عبدالله،" گذری بر زندگی و اندیشه شیخ بهایی"،مجلۀ پایدار اسلام، س 33، ش 387-388، اردیبهشت و خرداد 1393
حسینی، سید ظاهر،"بررسی آثار معماری شیخ بهایی"، مجلۀ سخن تاریخ، ش9،تابستان 1389
ذاکری،مصطفی،"شیخ بهایی، زندگی و آثار او"، کتاب ماه دین، ش149، اسفند 1388


تاريخ : جمعه 30 مرداد 1394برچسب:, | 9:50 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
عملیات گمانه زنی به منظور شناسایی و تعیین وضعیت اثر موسوم به آتشکده فردقان که گفته می شود محل تبعید و زندانی شدن ابوعلی سینا بوده است و ارایه راهکارهای رفع خطر در این محوطه تاریخی در دستور کار قرار گرفت.
 

وبسایت فرادید: عملیات گمانه زنی به منظور شناسایی و تعیین وضعیت اثر موسوم به آتشکده فردقان که گفته می شود محل تبعید و زندانی شدن ابوعلی سینا بوده است و ارایه راهکارهای رفع خطر در این محوطه تاریخی در دستور کار قرار گرفت.
 
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، محسن کریمی سرپرست هیأت گمانه زنی فردقان امروز "یکشنبه"با اعلام این خبر تصریح کرد که آنچه در حال حاضر از اثر موسوم به آتشکده فردقان باقی مانده یک ستون سه وجهی ساخته شده از آجر و ساروج است که ارتفاع آن از کف فعلی به حدود 2 متر می رسد.

محل تبعید و زندانی‌شدن ابوعلی‌سینا


او افزود: به منظور شناسایی و تعیین وضعیت کلی اثر، دستیابی به ابعاد پنهان آن، تعیین کاربری اصلی بنا، تکمیل مدارک لازم در زمینه مطالعات گونه شناختی آتشکده های ساسانی در صورت اثبات آتشکده بودن بنا و ارایه راهکارهای رفع خطر از اثر یک برنامه گمانه زنی باستان شناسی پیش بینی شده و در حال انجام است.

این باستان شناس با بیان اینکه روستای فردقان از توابع بخش خنجین شهرستان فراهان در استان مرکزی است اظهار داشت: به لحاظ جغرافیایی روستا در انتهای یک دره و رودخانه ای که از جنوب به شمال جریان دارد قرار گرفته است.

به گفته او، این روستا در گذشته به دلیل وجود منابع آبی سرشار از وضعیت آب و هوایی بسیار خوبی برخوردار بوده و محل زیست طبیعی مناسبی برای استقرار گروههای انسانی محسوب می شده اما در سالیان اخیر به دلیل خشک شدن رودخانه و کمبود منابع آبی رونق گذشته را ندارد.
کریمی خاطر نشان کرد که بر اساس تحقیقات کتابخانه ای و نیز مطالعات میدانی صورت گرفته بقایای یک آتشکده دوره ساسانی در داخل این روستا قرار دارد.

به گفته او، بررسی صورت گرفته در بافت معماری روستا نشان می دهد که بقایای یک قلعه عظیم با دیوارهایی بلند در داخل روستا قرار دارد و بقایای آتشکده مورد نظر در مرکز قلعه و محل ثقل آن واقع شده است.

کریمی خاطر نشان ساخت که این اثر تاریخی به شماره 25019 در تاریخ 18/12/87 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

این باستان شناس تصریح کرد: ابن فقیه همدانی نویسنده سده سوم هجری در کتاب مختصرالبلدان و محمدبن حسن قمی نویسنده کتاب تاریخ قم از روستای فردقان و آتشکده آن سخن به میان آورده اند.

سرپرست هیأت گمانه زنی فردقان افزود: نویسنده تاریخ قم در کتاب خود از فردقان با نام مزدجان یاد کرده و ضمن نقل قول از همدانی در مورد آتشکده فردقان به چگونگی ویرانی آن در سال 288 هجری توسط امیر قم پرداخته است.(قمی، 1361: 88-90)

به گفته او، تحقیقات مردم نگاری در محل اثر نیز از باور مردم در خصوص اینکه محل آتشکده فردقان محل تبعید و زندانی شدن ابوعلی سینا حکیم نامدار ایرانی بوده است حکایت دارد.

عملیات گمانه زنی در فردقان که با مجوز ریاست پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در حال انجام است تا ابتدای مهرماه امسال ادامه دارد.



تاريخ : چهار شنبه 28 مرداد 1394برچسب:, | 11:14 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |




محوطه باستانی پاسارگاد بازمانده از دوران هخامنشیان (قرن ششم تا چهارم قبل از میلاد مسیح) است و در شمال تخت جمشید در استان فارس واقع شده است. آرامگاه کوروش، کاخ بارعام، کاخ دروازه و تل تخت از جمله آثار تاریخی موجود در این محوطه هستند. این مجموعه در فهرست میراث جهانی ثبت شده است.


روی یکی از ستون‌های پاسارگاد این عبارت به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی کنده‌کاری شده است: "من کورش هستم، شاه هخامنشی". 


کوروش بزرگ (کوروش دوم) بنیان‌گذار و نخستین شاه سلسله هخامنشی بود که حدود ۵۵۰ سال پیش از میلاد، بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت ‌کرد. از او در کتب تاریخی بارها به عنوان پادشاهی منصف یاد شده است.
 



کوروش کبیر سرزمین‌های زیادی را فتح کرد اما فرمانروایان سرزمین‌های فتح شده را از بین نمی‌برد و به آن‌ها اجازه می‌داد که بر سر کار بمانند. به مردم سرزمین‌های فتح شده نیز اجازه می‌داد به دین و مسلک خود باقی بمانند و این‌گونه او توانست بر وسعت قلمرو حکومت خود بیفزاید.
 



یهودیان در نزد کوروش بزرگ، نقاشی ژان فوکه،۱۴۷۰ میلادی
کوروش پس از فتح بابل (۵۳۹ سال پیش از میلاد مسیح)، یهودیان اسیر و تبعید شده به بابل را آزاد کرد تا به میهن خود بازگردند. کوروش همچنین دستور داد معبد اورشلیم را بازسازی کنند. او همچنین دستور داد اشیای گرانقیمتی را بازگردانند که از معبد اورشلیم ربوده و به بابل برده شده بود.
 



خیابانی به نام کوروش در اورشلیم. کوروش پس از فتح بابل، دستور آزادی تمام اسیران، از جمله اسیران یهودی را صادر کرد و امکان بازگشت آنان به وطن خویش را فراهم آورد. او همچنین به یهودیان اجازه داد که در سرزمین‌های پادشاهی ایران اسکان گزیده و از دین خویش پیروی کنند. به همین دلیل از کوروش، پادشاه ایران زمین، در کتاب مقدس یهودیان بارها به نیکی یاد شده است. در کتاب عهد عتیق، در ۱۹ آیه، نام کوروش ذکر شده ‌است.
 




پرچم کوروش بزرگ




استوانه کوروش (منشور حقوق بشر کوروش)
استوانه کوروش در سال ۵۳۸ پیش از میلاد نگاشته شد. در بخشی از این لوح آمده "منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر". کوروش پس از معرفی خود، توضیح می‌دهد که چگونه آرامش و صلح را برای مردم بابل و سومر و دیگر کشورها به ارمغان آورد. او بیان می‌کند که پیکر خدایان را به نیایشگاه‌های اصلی آن‌ها بازگردانده و نیایشگاه‌های ویران‌شده را بازسازی کرده و مردم اسیر شده در بابل را به میهن‌شان برگردانده ‌است.
 



پیش از انقلاب سال ۵۷، محمدرضا شاه پهلوی به مناسبت ۲۵۰۰امین سال تاسیس شاهنشاهی ایران به ‌دست کوروش بزرگ، جشن‌هایی به منظور ادای احترام به تمدن، تاریخ کهن ایران و کوروش بزرگ ترتیب داد. در تصویر پرچم کوروش پیداست.
 




نمایی از بنایی که گفته می‌شود آرامگاه کمبوجیه فرزند ارشد کوروش است.




نمایی از پاسارگاد




آرامگاه کوروش در پاسارگاد




حضور مهمانان نوروزی در نوروز سال گذشته در کنار آرامگاه کوروش در پاسارگاد




آرامگاه کوروش در شب‌هنگام



تاريخ : یک شنبه 18 مرداد 1394برچسب:, | 21:0 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

ﺩﺭ دوره ﻫﺨﺎﻣﻨﺸیان ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻟﻮﺡ ﻫﺎی ﮔﻠﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﻫﺎی ﺍﻋﺘﺒﺎﺭی ﺍﻣﺮﻭﺯی ﺑﻮﺩ هزینه های سفر در آن ثبت میشد.

به گزارش میدان ۷۲ به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان،جالب است بدانید پادشاهان ایرانی در دوره ﻫﺨﺎﻣﻨﺸیان کارت های اعتباری را برای مقامات حکومتی خود طراحی کرده بودند که کار کارتهای اعتباری امروزه را انجام میداده است.

ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﻀﺎﺕ، ﺣﺴﺎﺑﺪﺍﺭﺍﻥ، ﺣﺴﺎﺏ ﺭﺳﺎﻥ ﻭ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺍﻣﻮﺭ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﻭ …. ﻟﻮﺡ ﻫﺎی ﮔﻠﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﭼﯿﺰی ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﻫﺎی ﺍﻋﺘﺒﺎﺭی ﺍﻣﺮﻭﺯی ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎی ﺳﻔﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺭﻭی ﺁﻥ ﻫﺎ ﺛﺒﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ.

ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻟﻮﺣﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﻫﺎی ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻫﯽ، ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻭ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﮔﺎﻩ ﻫﺎی ﻭﯾﮋﻩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎی ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﻮﺡ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﺮﻕ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺷﯿﮑﺎﮔﻮ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭی ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﻟﻮﺡ ﻭ ۳۰۰ ﻟﻮﺡ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۸۳ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ.

 

loh



تاريخ : دو شنبه 5 مرداد 1394برچسب:, | 9:26 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

IMG_20150719_002743

تصویر نقاشی شده از امیرکبیر اثر ابراهیم نقاش باشی بنا بر اسناد تاریخی تنها عکسی است که از این شخصیت ایرانی موجود است.

شفقنا زندگی- به تازگی در شبکه های اجتماعی عکسی منسوب به «امیرکبیر» صدراعظم ناصرالدین شاه دست به دست می چرخد که به گفته پژوهشگران هیچ ربطی به این شخصیت برجسته تاریخی ندارد.  

از انتشار یک عکس قدیمی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به اسم امیرکبیر و تفاوت چهره این شخص با عکس نقاشی شده و مشهور این شخصیت بزرگ باعث شد تا ماجرا را از یک پژوهشگری تاریخی پیگیر شویم که آیا واقعا این عکس متعلق به امیرکبیر است یا خیر«محمدرضا بهزادی» پژوهشگری تاریخی دوباره این عکس می گوید: «عکاس این عکس آقای «ارنست هولستر» عکاس آلمانی است که همراه همسر ارمنی اش در محله جلفای اصفهان زندگی می کرد. این عکاس آلمانی بیشتر عکس هایش را از مناطق جنوبی و میانی کشور گرفته است. در حالی که امیرکبیر ساکن تهران بوده است.

برخی از سایت ها ادعا می کنند که فرد داخل عکس «میرزا تقی خان عماد الملک» پیشکار ولیعهد مظفرالدین شاه در تبریز است. این در حالی است که با توجه به اطلاعات رجال شناختی من چنین کسی با این اسم آن زمان پیشکار نبوده است. همچنین اگر این عکس در تبریز گرفته شده است ربطی به ارنست هولستر ندارد.

3381790_695

برخی نیز این فرد را «میرزا تقی خان ضیاء الملک پیشکار یکی از حاکمان یزد می دانند.»این پژوهشگر دوره قاجار در رابطه با نوع عکاسی این تصویر می گوید: «این عکس به صورت نگاتیوی گرفته شده است اما در زمان امیرکبیر این تکنولوزی هنوز به ایران نیامده بود و عکس ها در آن زمان به دو صورت «تاکروتایپ» و «داگرتایپ» بوده است. ولی هیچ عکسی تاکنون از امیرکبیر حتی به این دو صورت نیز پیدا نشده است.

تنها عکسی که از میرزا تقی خان امیرکبیر وجود دارد نقاشی است که محمد ابراهیم نقاش باشی از وی کشیده است که سند تاریخی دارد و این عکس به آن چهره شباهتی ندارد. این لباسی هم که در عکس منتشر شده در فضای مجازی مشاهده می شود مربوط به اواخر دوره ناصرالدین شاه است. چون لباس ها به مرور به سمت کوتاه شدن رفتند. در حالی که در زمان امیرکبیر عبا و قباها بسیار بلندتر بود.

منبع: مهر

IMG_20150719_002743

نقاشی محمد ابراهیم نقاش باشی از امیرکبیر



تاريخ : یک شنبه 28 تير 1394برچسب:, | 10:1 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
این جام که یکی از معروفترین جامهای ایران است، در تپه های مارلیک رودبار کشف شده و متعلق به هزاره اول تا دوم پیش از میلاد است.

جنس جام اژدهای دو سر از طلا با عیار بالا است و درجه خالص بودن آن برای کارهای قلمزنی تمام برجسته بسیار مناسب است.

جام اژدهای دو سر نمادی از قدرت برتری موجودات اساطیری و نیروهای ماورای طبیعه بر حیوانات معمولی است. بر روی این جام موجود اساطیری با دو سر بشکل ببر و دارای دو گردن و دو بال طویل دو بز کوهی را به شکل وارونه از دم نگه داشته و در حال بالا آوردن آنها به سمت سرها و دو دهان باز خود برای خوردن آنها است.
همینطور این موجود دارای تنه​ای استوانهای و مار شکل و دو شکم به هم چسبیده است. این جام ارزشمند هم اکنون در موزه لوور فرانسه نگهداری می شود.



تاريخ : شنبه 27 تير 1394برچسب:, | 21:3 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

محمد رضا دومیری گنجی، عکاسی با استعداد از خطّه شمال کشور است. این هنرمند خلاق تصاویری مبهوت کننده از معماری با شکوه مساجد خاورمیانه و به ویژه ایران زمین تهیه کرده که حیرت و شگفتی بسیاری را بر انگیخته است. تصاویری که قطعاً شما هم با مشاهده‌ی آن‌ها زبان به تحسین این هنرمند مازندرانی خواهید گشود.

معماری خاورمیانه اغلب به دلیل طاق‌های قوسی شکل برازنده و پرشکوه و ستون‌های مارپیچ شگفت انگیزش شناخته می‌شود، ویژگی‌هایی که در آثار دومیری به خوبی مشهود و هویدا است. بسیاری از مکان‌هایی که این عکاس با ذوق در جستجوی سوژه‌ی مناسب سری به آنها زده، با پنجره‌هایی با شیشه‌های رنگی، نظم هندسی شگفت انگیز و کاشی‌کاری‌های ماهرانه و دقیق آراسته شده‌اند.

او از زاویه‌ای خاص به هر منظره نگریسته و سعی کرده در ثبت حتی کوچک‌ترین جزئیات نیز مرتکب اِهمال و کوتاهی نشود. از آنجایی که این بناها در شمار آثار تاریخی به ثبت رسیده‌اند، محدودیت‌های بالقوه‌ای برای عکاسی در آنها در نظر گرفته شده و شاید بیشتر از این جهت است که عکس‌های دومیری به موردی نادر و خاص تبدیل شده‌اند. با آرزوی موفقیت برای این عکاس جوان و خلاق ایرانی، همراه با شما به تماشای این تصاویر دیدنی می‌نشینیم.


 

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 21 خرداد 1394برچسب:, | 11:48 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

کشف ماده ای مرموز در هرم باستانی تمدن مایا/ تصاویر

یکی از فلزات بسیار ارزشمند اما در یک اتاق مخفی به تازگی کشف شده در یکی از هرم های تمدن منقرض شده مایا در آمریکای لاتین باعث بهت و حیرت دانشمندان شده است.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 28 ارديبهشت 1394برچسب:, | 9:19 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

 

 

بنای آرامگاه را که از نزدیک ببینی، فردوسی دیگر برایت سخنور اعصار باستان نیست؛ روایتگر تاریخ هنر معاصر هم می‌شود. حال وقتی پای صحبت کسی که مستقیماً در ساخت آن دست داشته و قطعه‌قطعه این بنای باشکوه را با دست خود چیده بنشینی، سازه برایت زنده‌تر هم می‌شود.

 

 

 

http://www.dananews.net/images/news/2012_05_14__16_30_20_news.jpg

 

 


در مطلبی در روزنامه شهرآرا چاپ خراسان رضوی که عصر ایران آن را بازنشر کرده، آمده است: وقتی او برایمان از روزی که قبر فردوسی را شکافته و استخوان‌هایش را بیرون آورده می‌گفت، می‌شد میزان ارادتش را به فردوسی در کلامش دید؛ حسی که هنوز پس‌از گذشت بیش‌ از 40 سال تغییر نکرده و باعث شده با وجود سن زیاد و درد پا ایستادن را به نشستن پشت به مقبره ترجیح دهد. روایت جابه‌جا‌کردن سنگ‌های سنگین بنای آرامگاه از زبان این یل توسی شنیدنی است.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 28 ارديبهشت 1394برچسب:, | 9:12 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

تخت جمشید، اگرچه همچنان در معرض خدشه عناصر مختلف طبیعی و غیرطبیعی قرار دارد و فرسایشی محسوس و نامحسوس را با تمام اجزایش تجربه می‌کند، اما در خود رمز و رازهای بسیاری دارد.
 

جستجو در رمز و رازهای تخت جمشید



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 9 ارديبهشت 1394برچسب:, | 6:54 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 “جیمز استنفلد” عکاس امریکایی یکی از مهمترین عکاسانی بود که مقارن با تاج گذاری محمدرضا پهلوی به ایران سفر کرد و از این مراسم عکاسی کرد.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، “جیمز استنفلد” عکاسی است که کار در شاخه های مختلفی از عکاسی طبیعت و حیات وحش تا عکاسی خبری و مستند سازی اجتماعی را در کارنامه خود به ثبت رسانده است.

او که در کارولینای شمالی متولد شد خیلی زود زیر نظر پدرش که عکاس مطبوعاتی بود با تکنیک های عکاسی آشنا شد و به صورت حرفه ای این رشته را دنبال کرد. استنفلد پس از آنکه توانست به استخدام مجله “نشنال جئوگرافی” دربیاید به بیش از ۱۲۰ کشور سفر کرد و به عکاسی از طبیعت، زندگی مردم و حوادث و اتفاقات تاریخی پرداخت. در این میان یکی از مهمترین مجموعه عکس های او مربوط به مراسم تاج گذاری محمدرضا پهلوی در آبان ۱۳۴۶ است.

طی این مراسم که در تاریخ ۴ آبان ۱۳۴۶ و در چهل و هشتمین سال تولد محمدرضا پهلوی در تالار کاخ گلستان برگزار شد، محمدرضا پهلوی تاج شاهی را بر سر خود و همسرش فرح پهلوی گذاشت و او را به نیابت سلطنت منصوب کرد.

تعدادی از عکس های این عکاس از مراسم تاج گذاری پیش از این بدون نام عکاس بارها منتشر شده است. عکس های لحظات تاج گذاری، مراسم جشن در ورزشگاه امجدیه و آذین بندی خیابان‌های تهران تصاویری است که از مجموعه “استنفلد” در زیر می‌بینید.



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 6 ارديبهشت 1394برچسب:, | 7:5 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

اين سربازان پس از هفت روز راهپيمايي در بيابان به منطقه‌اي مي‌رسند که هم‌اکنون با نام «الخرقه» شناخته مي‌شود، پس از آن بود که سربازان ايراني ناپديد شدند و هيچ کس اثري از آنها نيافت... «کامبيز»، فرزند کوروش پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سيوا» فرستاد تا با طرفداران بت پرست معبد آمون در مصر که يکي از ساتراپ‌ها يا استان‌هاي ايران به شمار می‌رفت و سر به شورش برداشته بودند، مقابله کند.

 

در حالی که شاهد پیشنهاد‌های تأسفباری مبنی بر حذف تاریخ نیاکانمان و سلسله‌های پادشاهی ایران زمین از کتاب‌های تاریخی هستیم، گروهی از پژوهشگران بین‌المللی، با یکی از بزرگترین کشفیات تاریخی خود، سند دیگری بر حقانیت تاریخی و واقعیت هژمونی قدرت تمدن باستانی ایران بزرگ بر سرزمین‌های وسیعی از جهان قدیم صحه گذاردند.

 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394برچسب:, | 18:1 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

خبرگزاری فرهنگیان:

فرخ‌رو پارسا به اتفاق شوهرش سپهبد شیرین‌سخن در منزل پسرش واقع در فرمانیه دستگیر شد. پاسداران که از مدت‌ها قبل خانه پسر او را تحت نظر داشتند، روز گذشته با آگاهی از ورود پارسا و شوهرش به این خانه، به حکم دادستانی انقلاب وارد خانه شدند و او را به اتفاق شوهرش دستگیر کردند.



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394برچسب:, | 17:47 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

اینك كه من از دنيا مي روم، بيست و پنج كشور جز امپراتوري ايران است و در تمامي اين كشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان درآن كشورها داراي احترام هستند و مردم آن كشورها نيز در ايران داراي احترامند، جانشين من خشايارشا بايد مثل من در حفظ اين كشورها كوشا باشد و راه نگهداري اين كشورها اين است كه در امور داخلي آن ها مداخله نكند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد .



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394برچسب:, | 10:53 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

زندگی نامه ی انوشیروان

خسرو اول (531-579) رایونانیان خوسروئس و اعراب کسری می‌نامیدند، و ایرانیان لقب انوشیروان (دارندۀ روان جاوید) را به نامش اضافه کرده بودند. وقتی که برادران مهترش او را «عادل» می‌خواندند؛ و شاید اگر عدل را از رحم جدا کنیم، او شایستۀ این لقب بود. پروکوپیوس او را چنین وصف می‌کند: «استاد بزرگ در تظاهر به پرهیزکاری» و عهد شکنی؛ اما پروکوپیوس از زمرۀ دشمنان بود. طبری، مورخ ایرانی، «تیزهوشی، فرهنگ، خردمندی، رشادت، و تدبیر» او را ستوده و یک خطابۀ افتتاحیه در دهان او گذاشته است که اگر راست نباشد، خوب جعل شده است.

 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394برچسب:, | 10:52 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

داریوش پسران بسیاری داشت که بزرگترین آنها آرتابرزن بود. که از دختر گئوبرو، همسر نخست داریوش بود، ولی خشایارشا را که بزرگترین فرزند آتوسا دختر کورش بود به جانشینی برگزید.

 خشایارشا در نبشته ای از تخت جمشید پس از ستایش از اهورامزدا و شناسایی خود، می گوید:" پدر من داریوش بود. پدر داریوش گشتاسپ بود؛ پدر گشتاسپ، آرشام بود. هم گشتاسپ و هم آرشام زنده بودند که پدر من به خواست اهورامزدا شاه شد.

 هنگامی که داریوش شاه شد کارهای نیک بسیار کرد. داریوش پسران دیگری داشت، به خواست اهورامزدا مرا مهست آنها نهاد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت رفت، من بر گاه(تخت) پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم، کارهای نیک بسیار کردم. آنچه پدرم کرد و نیز آن چه من کردم، چیزهای دیگر را من افزودم و آنچه من و پدرم کردیم همه به خواست اهورامزدا بود" پس از خاکسپاری، تاجگذاری انجام می شد. تنها نوشته ای که ازآیین تاجگذاری برجای مانده نوشته ی پلوتارک درباره ی برتخت نشستن اردشیر دوم است، وی می گویید آیین تاجگذاری از سوی مغان در پاسارگاد انجام می شد که درآن جانشین بایستی جامه ی خود را درآورد و جامه ای را که کورش پیش از شاهی بر تن می کرد بپوشد که با این کار پیوستگی دودمانی گرامی داشته می شد.



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394برچسب:, | 10:51 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

منشور کورش بزرگ (اولین اعلامیه حقوق بشر) :

اینک که به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام می کنم :
که تا روزی که من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد

دین و آیین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند .

من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد ،
هر گز سلطنت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم کرد
و هر ملت آزاد است ، که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید
و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد .



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394برچسب:, | 10:48 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

شهر دقیانوس

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 31 فروردين 1394برچسب:, | 18:9 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
تاريخ : یک شنبه 30 فروردين 1394برچسب:, | 10:30 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

خانه های کاشان از زیباترین خانه های ایران هستند و از میان آن ها خانه عباسی ها، خانه طباطبایی ها، خانه عامری ها و خانه بروجردی ها معروف ترین اند.

شهر كاشان به خانه‌ها و عمارت‌های زیبا و دیدنی‌اش معروف است. چهار خانه بسیار معروف كه هر كدام یك شاهكار معماری به حساب می‌آیند و به تمامی هنر هنرمندان و معماران ایرانی را در ساخت و طراحی بناهایی ماندگار و چشم‌نواز نشان می‌دهند. اكنون كه در فصل بهار قرار داریم و هوای شهر كاشان از همیشه مطبوع‌تر است، به شما پیشنهاد می‌كنیم كه از شهر کاشان و به خصوص  این چهار خانه تاریخی دیدن كنید.

4  خانه از جنس تاریخ پرافتخار ایران



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 30 فروردين 1394برچسب:, | 10:23 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

براد استایگر نویسنده ی کتاب آتلانتیس معتقد است که تمدن های موجود بروی زمین چرخشی بوده است.و پیش از دوران ما انسان های کاملا پیشرفته در علم و فرهنگ وجود داشته باشند

دکتر دبلیو موریس اوینگ اقیانوس شناس و استاد زمین شناسی دانشگاه کلمبیا معتقد است برخلاف اعتقاد مردم آتلانتیس در اقیانوس اطلس نبوده است.

در سال ۱۹۵۶ فردی به نام دکتر رنه مالاس از موزه ی ریکز در سوئد شواهد تازه ای را مبنی بر اینکه ممکن است آتلانتیس در اقیانوس اطلس وجود داشته باشد ارائه داد بر اساس نظریه ی دکتر مالاس در قسمت میانی اقیانوس اطلس زمانی یک رشته کوههایی وجود داشته است که ۱۰-۱۲ هزار سال قبل به اقیانوس فرو رفته است

دانشمند سوئدی نشنان کرد که سلسله کوههای فوق مانند سدی در برابر گلف استریم قرار داشته و اقیانوس منجمد شمالی از اروپا تا منطقه گرینلند جدا ساخته است.زمانی که این ستیغ فرو نشست .گلف استریم به اقیانوس منجمد شمالی متصل شد و عصر یخبندان پایان یافت تحت تاثیر تغیرات آب و هوایی قرار گرفت که این تغر به علت فرونشستن آتلانتیس ایجاد شده است.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:, | 19:9 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

قبل از مطالعه در باره صندوقچه عهد ابتدا به معرفی آن از سایت ویکی پدیا می پردازیم:

تابوت عهد یا صندوق عهد (به عبری: אָרוֹן הָבְּרִית) (یا Aron Ha-berit) در باور یهودیان و مسیحیان، جعبه‌ای است چوبی، مزین و با روکشی از طلا که در آن دو لوح قانون که توسط خداوند به موسی پیامبر داده شده بود، نگهداری میشد. به عقیده آنان خداوند از طریق این صندوق با بنی‌اسرائیل سخن می‌گفت. این جعبه از مقدس‌ترین اشیاء برای یهودیان است. در زمان تصمیم گیریهای مهم فرشته‌ای به نام سکینه یا به عبری شِکینَه از آن خارج می‌شد و در هاله‌ای از دود فرامین الهی را به مردم ابلاغ می‌کرد.

این تابوت در زمان سموئیل نبی توسط فلسطینیان به سرقت رفت ولی به دلیل مصائبی که برای آنها به وجود آورد آن را پس دادند. بعدا در زمان حمله بخت‌النصر به اورشلیم این تابوت مفقود شد. درون این تابوت نسخه اصلی تورات که بر روی سنگ حکاکی شده وجود داشته است. مسلمانان همچنین به وجود این تابوت و سکینه مربوط به آن معتقدند و درقرآن در آیه ۲۴۸ سوره البقره بدان اشاره شده است. شیعیان معتقدند در آخرالزمان، مهدی موعود آن را پیدا کرده و نسخ اصلی تورات را عرضه خواهد کرد.وهیچکس از جای آن اطلاعی ندارد تا آنکه مهدی موعود ظهور کند و آن را به حرکت در آورد که نشانه نبوت ایشان است واین همان صندوقی بود که مادر موسی او را در آن گذاشت



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:, | 19:6 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

کاپادوکیه Kapadoukia یا نام قدیمی و پارسی این سرزمین کاپادوسیه Cappadocia به معنای سرزمین اسبهای زیبا ، بخش باستانی و پهناوری است که امروز در ترکیه مرکزی قرار گرفته و به دلیل ارزش های تاریخی و باستانی ، توریستی ترین بخش استان نوشهیر؛ ترکیه کنونی را در بر می گیرد. بازمانده های آتشفشان ونزدیکی آن با سواحل جنوبی دریای سیاه منظره عجیب و شگفت آوری به وجود آورده ، این محوطۀ باستانی از سال ۱۹۸۵ از طرف یونسکو جزو میراث فرهنگی جهان شناخته و ثبت شده است.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:, | 19:2 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

سنگ نگاره شیر وخورشید متعلق به ۲۴۰۰ سال پیش محل نگهداری موزه آرمیتاژ


در این تصویر اردشیر دوم (سمت چپ) و آناهیتا در بالای یک شیر ایستاده است. خورشید نیز در آیین میترا خدای باستانی ایرانی است. خورشید با ۲۱ اشعه، نماد اقوام کهن ایرانی است، نماد خورشید توسط اقوام برون مرزی ایرانی نظیر کردهای عراق ، ترکیه ، سوریه، تالشی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. ۲۱ اشعه خورشید ممکن است مربوط به تاریخ جشنواره مهرگان (جشنواره میترا خدای خورشیدی) باشد که مصادف است با ۱۶ تا ۲۱ مهر در ایران.

منبع : Gundeshapur.com



تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:, | 18:43 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

کلمه معلق که برای این باغها استفاده می‌شود در حقیقت به این معنی نیست که باغها به‌وسیله طناب یا ریسمان به یکدیگر متصل بوده‌اند بلکه…باغ‌های معلق بابل یا باغهای معلق سمیرامیس و دیوارهای بابل (عراق کنونی) یکی از عجایب هفتگانه می‌باشد.

هردو این آثار ظاهراً به دستور بخت‌النصر دوم در حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد ساخته شده‌است. این آثار در نوشته‌های مورخان یونانی مانند استرابو و دیودوروس سیکولوس ذکر شده‌است ولی همچنان در مورد وجود آنها ابهاماتی هست. در حقیقت در هیچ یک از نوشته‌های بابلی در مورد وجود این باغ مطلبی ذکر نشده‌است. در طول قرنها این منطقه با باغهای نینوا درآمیخته ولی در حکاکی‌های موجود در آن نواحی روش‌های انتقال آب رودخانه فرات به ارتفاعی که برای این باغها احتیاج بوده‌است آورده شده‌است. این باغها برای خوشحال کردن همسر بخت‌النصر که بیمار بوده‌است ساخته شده‌اند. آمیتیس دختر ایختو ویگو(اژی دهاک) و نوهٔ هوخشتره(پادشاه ماد) با بخت‌النصر ازدواج کرد تا میان دو قوم صلح پایدار برقرار گردد. سرزمین ماد که آمیتیس از آن می‌امد سرزمینی سرسبز و کوهستانی و پوشیده از گیاهان و درختان مختلف بود ولی سرزمین بابل در منطقه‌ای مسطح و فلاتی خشک قرار گرفته بود. یکی از دلایل بیماری آمیتیس هم دوری او از سرزمین خوش آب و هوای خود بود بنابراین بخت‌النصر تصمیم گرفت باغهای معلق بابل را در ارتفاع برای همسر خود بسازد کلمه معلق که برای این باغها استفاده می‌شود در حقیقت به این معنی نیست که باغها به‌وسیله طناب یا ریسمان به یکدیگر متصل بوده‌اند بلکه احتمالاً ترجمه اشتباه کلمه‌ای یونانی به معنای تراس یا بالکن بوده‌است. استرابو در قرن اول قبل از میلاد می‌نویسد: تراسها در طبقاتی روی یکدیگر واقع شده بودند و هرکدام دارای ستونهای سنگی مکعب شکل توخالی بوده‌اند که توسط گیاهان پوشیده شده بود. تحقیقات بیشتر در منطقه بابل منجر به یافتن پایه‌های این ستون‌ها شده‌است.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:, | 18:39 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

ماه رمضان همان طور که از جایی به جایی دیگر متفاوت برگزار می‌شود و هر قوم و ملتی برای خود آیین و طریقی دارد، از زمانی به زمانی دیگر هم رنگ و بوی متفاوتی به خود می‌گیرد. عصر ناصری 120 سال است که سر شده اما خاطرات و روایات بعضا شیرینی از آن باقی مانده که خواندن و دانستن آنها خالی از لطف نیست. «یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه»، نام کتابی است نوشته «دوستعلی‌خان معیرالممالک» نوه ناصرالدین‌شاه که در بخشی از آن به توصیف ماه رمضان در دربار و عصر ناصری پرداخته است. این بخش از خاطرات معیرالممالک را از نظر می‌گذرانید: ماه رمضان «در ماه رمضان شب‌ها عبور و مرور در شهر آزاد بود و اسم شب و بگیر و ببند در کار نبود و شب‌نشینی و شب‌زنده‌داری تا صبح ادامه داشت. در آن زمان هفت‌دهم جمعیت تهران در کمال عقیده روزه نگاه می‌داشتند.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:, | 14:37 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد